خانه پیشنهاد هم‌وطن رنج دانشجو در سنگر دانشگاه

هم وطن ۱۶ آذر ۱۴۰۴ را بررسی می‌کند

رنج دانشجو در سنگر دانشگاه

روز دانشجو در سال ۱۴۰۴، نه یک سالگرد رسمی برای کشته‌شدگان راه آزادی، که صحنه رویارویی صریح میان عالی‌ترین مقامات اجرایی، قضایی و شهری با نسل جوان دانشگاهی بود. در حالی که مقامات جمهوری اسلامی تلاش می‌کردند با حضور در دانشگاه‌ها، تصویری از تمایل به گفت‌وگو و شنیدن مطالبات ارائه دهند، فضای سنگین امنیتی، وجود دانشجویان زندانی و اخراجی، و پاسخ‌های عمدتاً تکراری یا تمسخرآمیز مسئولین، این روز را به نمادی از شکاف عمیق میان حاکمیت و دانشگاه تبدیل کرد. از دانشگاه بهشتی با حضور رئیس‌جمهور تا دانشگاه زنجان با حضور رئیس دستگاه قضا، و تریبون آزاد خودجوش در دانشگاه علامه، ۱۶ آذر امسال بیش از هر چیز، فریاد استقلال دانشگاه و تکرار مطالبات بنیادین بود.

اختصاصی، گروه سیاسی/پژواک کیا

روز دانشجو در سال ۱۴۰۴، نه یک سالگرد رسمی برای کشته‌شدگان راه آزادی، که صحنه رویارویی صریح میان عالی‌ترین مقامات اجرایی، قضایی و شهری با نسل جوان دانشگاهی بود. در حالی که مقامات جمهوری اسلامی تلاش می‌کردند با حضور در دانشگاه‌ها، تصویری از تمایل به گفت‌وگو و شنیدن مطالبات ارائه دهند، فضای سنگین امنیتی، وجود دانشجویان زندانی و اخراجی، و پاسخ‌های عمدتاً تکراری یا تمسخرآمیز مسئولین، این روز را به نمادی از شکاف عمیق میان حاکمیت و دانشگاه تبدیل کرد. از دانشگاه بهشتی با حضور رئیس‌جمهور تا دانشگاه زنجان با حضور رئیس دستگاه قضا، و تریبون آزاد خودجوش در دانشگاه علامه، ۱۶ آذر امسال بیش از هر چیز، فریاد استقلال دانشگاه و تکرار مطالبات بنیادین بود.

رئیس‌جمهور در بهشتی؛ جدال بر سر تحمل و سیم‌کارت‌های سفید

مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور، در مراسم روز دانشجو در دانشکده علوم پزشکی دانشگاه بهشتی تهران، کانون توجهات بود. حضور او در فضایی پر از تنش و انتقاد، به محلی برای طرح صریح‌ترین مطالبات دانشجویی تبدیل شد. پزشکیان که با شعار تحمل” و گفت‌وگو وارد دانشگاه شده بود، در طول سخنرانی خود بارها با اعتراضات و هو کردن‌های دانشجویان مواجه شد.

یکی از لحظات کلیدی این نشست، زمانی بود که یک دانشجوی معترض، صراحتاً خطاب به رئیس‌جمهور گفت: «۴۰ و اندی سال است که هیچ‌کدام از مشکلات را نتوانسته‌اید حل کنید، حالا می‌خواهید چه‌کار کنید؟» این پرسش، خلاصه‌ای از ناامیدی عمیق نسبت به توانایی سیستم در حل بحران‌های مزمن بود. پزشکیان در واکنش، گفت:« وقت ندارم به این صحبت ها جواب بدهم!»

وعده عدالت و توجیه گرانی بنزین

در بحث اقتصادی، دانشجویان به وعده انتخاباتی پزشکیان مبنی بر عدم افزایش قیمت بنزین اشاره کردند. رئیس‌جمهور در پاسخ، با تغییر موضع از وعده اولیه، بر اجرای عدالت تأکید کرد و واردات بنزین ۴ میلیارد دلاری با نرخ ۶۰ هزار تومان و فروش آن با نرخ ۱,۵۰۰ تومان را مصداق بی‌عدالتی دانست. وی استدلال کرد که این یارانه‌ها به دست کسانی می‌رسد که امکان بهره‌برداری دارند و معیشت اکثریت تأمین نمی‌شود. این توجیه، هرچند منطق اقتصادی داشت، اما نتوانست از بار انتقادات دانشجویان بکاهد.

پزشکیان همچنین با اشاره به بودجه سال آینده که تنها ۲ درصد رشد خواهد داشت در مقابل تورم ۳۰ تا ۵۰ درصدی، سعی کرد نشان دهد که دولت از خود شروع به صرفه‌جویی کرده است. اما تمامی این سخنان تکرار وعده‌های همیشگی بود و بوی تازگی از صحبت‌های پزشکیان به مشام نمی‌رسید.

حجاب، فیلترینگ و جنجال سیم‌کارت‌های سفید

موضوع حجاب و فیلترینگ، دو محور اصلی دیگر سخنرانی رئیس‌جمهور بود. پزشکیان با تأکید بر اینکه حجاب با دستور و تحکم حل نمی‌شود، گفت که این مسئله نیازمند اقناع و کار فرهنگی است. این موضع نیز تازگی نداشت و در حالی بیان می‌شد که جامعه همچنان با برخورد‌های موردی و سلیقه‌ای در زمینه حجاب مواجه است و دانشجویان همچنان برای موضوع حجاب مورد بازرسی و احکام انضباطی قرار می‌گیرند.  اما شاید جنجالی‌ترین بخش سخنان پزشکیان، واکنش به افشای توزیع سیم‌کارت‌های سفید (اینترنت بدون فیلتر) میان برخی مسئولین و خواص بود. پزشکیان ضمن تأیید ضمنی این نابرابری، اظهار داشت: «دستور داده‌ایم اینترنت‌هایی که سفید است را هم سیاه ‌کنند تا نشان دهند اگر سیاهی ادامه پیدا کند چه بلایی سر مردم می‌آید.» به عقیده منتقدان این سخنان نه تنها درست کردن ابرو که حتی کور کردن چشم بود! به علاوه این سخن، بلافاصله دو پرسش مهم را مطرح کرد: اولاً، چرا عالی‌ترین مقام اجرایی کشور اذعان می‌کند که دستورش برای رفع فیلترینگ کفایت نمی‌کند، اما برای سیاه کردن اینترنت‌های سفید، دستور او نافذ است؟ و ثانیاً، این اقدام، به جای رفع تبعیض، به دنبال تعمیم محدودیت به همه است، که نشان‌دهنده رویکردی سلبی به جای حل ریشه‌ای مشکل فیلترینگ است.

دستگاه قضا در دانشگاه؛ امنیت یا امنیتی‌سازی؟

همزمان با حضور رئیس‌جمهور، محسنی اژه‌ای رئیس دستگاه قضا نیز در دانشگاه زنجان حضور یافت تا به مطالبات دانشجویان پاسخ دهد. حضور اژه‌ای در دانشگاه، بیش از هر چیز، بر موضوع فضای امنیتی دانشگاه‌ها، پرونده‌های قضایی دانشجویان و بازگشت اساتید اخراجی متمرکز بود. نمایندگان تشکل‌های دانشجویی در دانشگاه زنجان، صراحتاً به امنیتی شدن فضای دانشگاه و احکام قضایی سنگین برای فعالین دانشجویی اعتراض کردند. «رضا فرجی»، دبیرکل شورای صنفی دانشگاه زنجان، تأکید کرد: «امنیت در دانشگاه با امنیتی کردن دانشگاه تفاوت ماهوی دارد.» او از قوه قضاییه خواست که نقد‌های دانشجویی را با نگاه دلسوزی بنگرد و آن‌ها را با احکام سنگین قضایی و انضباطی مواجه نکند.

زهرا بوکی، نماینده انجمن اسلامی دانشگاه علوم پزشکی زنجان، خواستار شفافیت کامل در پرونده‌های انضباطی و قضایی دانشجویان شد و درخواست کرد سامانه‌ای ایجاد شود که تعداد، نوع و وضعیت پرونده‌ها مشخص باشد. او همچنین تأکید کرد که فعالیت‌های سیاسی، صنفی و فرهنگی نباید با برچسب‌های جرم‌انگارانه مواجه شوند.

پاسخ‌های رئیس قوه قضاییه

رئیس قوه قضاییه در سخنان خود، اگرچه سعی کرد لحنی باز داشته باشد، اما در عمل پاسخ مستقیمی به دغدغه‌های دانشجویان نداد و فعالان دانشجویی همچنان درباره دانشجویان زندانی یا تحت حکم اعدام (مانند احسان فریدی) نگران هستند. اژه‌ای با اشاره به وقایع ۱۴۰۱، تأکید کرد که پیش از آن، به مسئولان هشدار داده بود که باید برای مقوله عفاف و حجاب تدبیر عاجلی اتخاذ شود. این سخنان در دانشگاه با این لحن بیان شده است اما همین رییس دستگاه عدلیه پیشتر در خصوص عدم رعایت حجاب اجباری و عواقب آن به کرات هشدار داده است.

در بحث مبارزه با فساد، اژه‌ای به پرونده دو وزیر دولت سیزدهم اشاره کرد و در واکنش به انتقاد دانشجویان مبنی بر رسیدگی سریع، گفت که رسیدگی به این پرونده‌ها دو سال به طول انجامیده و این زمان کوتاهی نیست. این پاسخ، برای بسیاری از دانشجویان قانع‌کننده نبود؛ چرا که همچنان این پرسش مطرح است که چرا مفسدین و خائنین به مردم همچنان در حاشیه امن قرار دارند، در حالی که دانشجویان معترض با احکام سنگین مواجه می‌شوند.

طنز تلخ زاکانی و گریز از مواجهه

در کنار دو مقام ارشد، حضور علیرضا زاکانی، شهردار تهران، در دانشگاه، نماد دیگری از نوع مواجهه مسئولین با دانشگاه بود. زاکانی که به دلیل لحن تند و مواضع رادیکال، به تانک انقلاب معروف است، در پاسخ به انتقادات دانشجویان، روش تمسخر و تحقیر را در پیش گرفت. زمانی که یک دانشجو درباره حواشی تعطیلی «خانه اندیشمندان علوم انسانی» و محدودیت آزادی بیان سؤال کرد، زاکانی با لحنی تمسخرآمیز گفت: «این‌ها که می‌گویی شعار است؛ قصه نگو، بگیر بشین.» این پاسخ، که پیش از این نیز سابقه توهین به دانشجویان توسط شهردار تهران وجود داشت، نشان داد که برخی مسئولین، اساساً دانشگاه را محلی برای گفت‌وگوی جدی نمی‌دانند، بلکه آن را تریبونی برای نمایش قدرت یا تمسخر منتقدان می‌بینند. زاکانی در توجیه تعطیلی خانه اندیشمندان، هرگونه برخورد سیاسی را رد کرده و آن را صرفاً بر اساس حکم قضایی و به دلیل «تصرف غیرقانونی» و «انحصارطلبی» در یک ملک عمومی دانست.

فرار از پاسخگویی و لغو برنامه‌ها

روز دانشجو همچنین با غیبت‌های معناداری همراه بود. فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت در دانشگاه یزد، پس از اعتراضات شدید دانشجویان، محل سخنرانی را ترک کرد. همچنین، معاون حقوقی رئیس‌جمهور (مجید انصاری) که قرار بود در دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی حاضر شود، برنامه خود را لغو کرد. گزارش‌ها حاکی از آن بود که وی شرط حضور خود را عدم حضور رسانه‌ها اعلام کرده بود که این امر نشان‌دهنده ترس از علنی شدن انتقادات بود.

وزیر آموزش و پرورش نیز به دانشگاه فرهنگیان نرفت و اخبار حاکی از آن است که وزیر کار (میدری) نیز برنامه حضور خود در دانشگاه علامه را لغو کرده است. این لغو برنامه‌ها، اعتراض شدید دانشجویان را به دنبال داشت و این تصور را تقویت کرد که مقامات، تنها زمانی مایل به حضور در دانشگاه هستند که بتوانند برنامه را کاملاً کنترل و مدیریت کنند.

دانشگاه علامه؛ فریاد استقلال و تریبون آزاد

در مقابل تلاش مقامات برای کنترل روایت ۱۶ آذر، دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تهران، نوع متفاوتی از اعتراض را به نمایش گذاشتند. آن‌ها تصمیم گرفتند روز دانشجو را بدون دعوت از هیچ مقام رسمی و دولتی برگزار کنند و یک «تریبون آزاد مستقل دانشجویی» تشکیل دادند تا استقلال دانشگاه را فریاد بزنند. این تجمع خودجوش، بر مسائلی چون بحران محیط‌زیست، بحران اقتصادی، پیوند جنبش دانشجویی با جنبش زنان و کارگران، نقد سیاست‌های زن‌ستیزانه حکومت و عدم همراهی وزارت علوم با روند بازگشایی تشکل‌های دانشجویی متمرکز بود.

تلاش دانشگاه برای مقابله با این حرکت، با پخش مداوم نوحه و مولودی از بلندگوها، با شکست مواجه شد. دانشجویان بدون توجه به این اقدام، سخنرانی‌های خود را ادامه دادند و در حیاط دانشگاه، محیطی که متعلق به خودشان می‌دانستند، بر آزادی و استقلال دانشگاه تأکید کردند. این حرکت، نمادی از این بود که جنبش دانشجویی، دیگر منتظر تریبون رسمی نمی‌ماند و خود، فضای گفت‌وگو را خلق می‌کند.

۱۶ آذر؛ روایت رنج تعلیق و فریاد آزادی از پشت میله‌ها

روز دانشجو در سال ۱۴۰۴، بیش از آنکه روزی برای جشن و سخنرانی‌های رسمی باشد، به روزی برای بازخوانی رنج‌های پنهان و فریاد مطالبات بنیادین تبدیل شد. در فضایی که مقامات تلاش می‌کردند با حضور در دانشگاه‌ها، تصویر گفت‌وگو را ترسیم کنند، صدای دانشجویانی چون نیلوفر میرزایی، پرده از عمق فاجعه‌ای برداشت که بر سر نسل جوان دانشگاهی آوار شده است. این دانشجوی تعلیقی، در نامه‌ای تلخ، از دور باطلی سخن گفت که زندگی تحصیلی‌اش را بلعیده است: «به دو نیمسال تعلیق با سنوات محکوم شدم، بعدش به دانشگاه یزد تبعید شدم و فهمیدم نامه انتقالم حتی ارسال و ارجاع نشده. و این یعنی دو نیمسال دیگر هم بلاتکلیفی.» او که چهار ترم از عمرش میان سطرهای در حال بررسی و مُهر تأیید سازمان امور دانشجویان هدر رفته، اکنون در بن‌بست درس خواندن برای کار کردن و کار کردن برای درس خواندن گرفتار شده  و در نهایت، با ناامیدی اعلام می‌کند: «دیگر توان مقابله ندارم و از تحصیل کناره می‌گیرم.» این سرنوشت تلخ، تنها یک نمونه از صدها پرونده دانشجویی است که پرونده‌هایشان بین اتاق‌ها و امضاها جا مانده و هزینه‌های سنگین زندگی در تهران و محرومیت از خوابگاه، فشار مضاعفی بر دوش آنان نهاده است.

در همین حال، از پشت میله‌های زندان قزلحصار، علی یونسی، دانشجوی زندانی، با نامه‌ای آتشین، ۱۶ آذر را نه صرفاً یک تاریخ، بلکه نماد مبارزه‌ای مستمر از سال ۱۳۳۲ تا ۱۴۰۴ توصیف کرد. او در این جغرافیای زمستان‌زده، تنها پاسخ را مبارزه دانست و دانشگاه را قلب تپنده این مسیر پر رنج آگاهی خواند. یونسی، با یادآوری مسیر پرخون جنبش دانشجویی از گلوله‌های نیروهای شاه تا گلوله‌های ۱۴۰۱، و ایستادگی دانشجویانی چون احسان فریدی زیر طناب اعدام، مسئولیت تاریخی دانشگاه را در این فضای تاریک بسیار سنگین اما امکان‌پذیر دانست. این پیام مبارزه و مقاومت، با بیانیه جمعی از دانشجویان دانشگاه علامه تهران همراه شد که با آگاهی از سرکوب‌های سنگین ۱۴۰۱ و حاکم شدن افسردگی سیاسی، بر کنش‌های فکری و عملی معطوف به تغییرات بنیادین تأکید کردند. دانشجویان علامه اعلام کردند که صدایشان جز صدای رنج مردم ستمدیده نخواهد بود، و این، نوید می‌دهد که مشعل آگاهی و مبارزه در دانشگاه، هرگز خاموش نخواهد شد، حتی اگر دانشجویان مجبور به ترک تحصیل یا تحمل حبس شوند.

نظام در جستجوی برداشت سیاسی؛ دانشگاه در سنگر اعتراض

در مجموع، روز دانشجو نشان داد که کارگزاران جمهوری اسلامی تلاش می‌کنند از این روز یک برداشت سیاسی به نفع خود داشته باشند. هدف آن‌ها، نمایش تمایل به گفت‌وگو و پیوند دانشگاه با سیاست بود تا بتوانند از پتانسیل دانشگاه برای پیشبرد اهداف سیاسی خود استفاده کنند. قالیباف در دانشگاه فردوسی و نصیرزاده (وزیر دفاع) در دانشگاه مالک اشتر، هر یک به نوعی از اقدامات خود تعریف کردند. اما واقعیت این است که این تلاش‌ها، نتوانست مطالبات بنیادین دانشجویان را تحت‌الشعاع قرار دهد. دانشجویان، پرچم خواسته‌های خود را بالا نگه داشتند؛ آزادی دانشجویان زندانی، بازگشت اساتید اخراجی، رفع فضای امنیتی، و پایان دادن به تبعیض در دسترسی به اطلاعات (مانند سیم‌کارت‌های سفید).

پاسخ‌های مقامات، عموماً تکرار همان حرف‌ها و وعده‌های سابق بود. سیستم همچنان به دانشگاه به عنوان یک فضای محصور در چهارچوب علم می‌نگرد که اجازه بروز و ظهور در عرصه سیاست را ندارد. دانشگاه از نظر مسئولین، خطری است که ناگزیرند با آن گفت‌وگو کنند، اما در کل، نسبت به اعتراضات آن هراس دارند. نگرانی سیستم از دانشگاه، ریشه در این واقعیت دارد که دانشگاه می‌تواند جامعه را به حرکت درآورد و در مواقع بحرانی، مانند سال ۱۴۰۱، به «سنگر اعتراضات جامعه» تبدیل شود. از همین رو، تلاش برای حفظ یک ارتباط حداقلی و در عین حال، حفظ سیطره و کنترل بر فضای دانشگاه، همچنان سیاست غالب باقی ماند.

آخرین اخبار ایران و جهان

پیشنهاد هم‌وطن