اختصاصی هموطن-سید امیر موسوی
این روزها اگر سری به میادین اصلی پایتخت بزنید و اگر ذرات متراکم آلایندههای آسمان شهر مجال بدهد، احتمالا با بنرهای عریض و طویلی روبرو میشوید که مدید مدتیست که به بخشی از هویت بصری تهران بدل شده و هر از چندگاهی در فواصل کوتاه، طرح جدیدی را در مقابل دیدگان شهروندان تهرانی به تصویر میکشد.
بنرهای بزرگی که اگر در جای خود، منعکس کننده مطالبات و دغدغههای عمومی شهروندان در حوزههای مختلف باشد، محل تامل خواهد بود اما، مسئله دقیقا به این جا برمیگردد که این دیوارنگارهها، هر بار درخدمت پروموت کردن وجهی از منویات سیاسی یک طیف اقلیت و خاص درآمده و گویی برای راضی کردن طیف محدودی به روی در و دیوارهای شهر میرود که اتفاقا در سایر مناسبات شهروندی نیز، شهروندان درجه یک بوده و از همه مواهب عمومی حقوق شهروندی-از برپایی آزاد تجمعات مختلف تا راهپیماییها و امثالهم-برخوردارند.
گویی، شهری با قدمت و وسعت تهران با جمعیتی 15 میلیون نفری، ملک طلق جماعتی است که هر بار اراده میکند، به سهولت درج یک استوری در فضای مجازی، منویات خود را روی در و دیوار شهر و ملک مشاع سایر شهروندان خشمگین و نظارهگر برده و البته، فاکتور هزینههای آن را نیز بین همه اهالی پایتخت، تخس میکند!
به عنوان نمونه، اگر خیابان ولیعصر پایتخت را بزرگترین خیابان درختکاری شده در خاورمیانه به درازای 18 کیلومتر و البته؛ جزو ده خیابان بلند جهان در نظر بگیریم، میدان ولیعصر به عنوان مرکز این معبر طولانی، روزانه محل تردد هزاران نفر از اهالی پایتخت از جای جای شهر است. در ضلع شمال غربی این میدان، دیوارنگاره عظیمی قرار گرفته که ابعادی معادل۱۸۵۰ در ۴۷۵۰ سانتیمتر و مساحتی معادل ۸۷۸ متر مربع را پوشش میدهد. دیوارنگارهای که ظاهرا طراحی و نصب آن بر عهده خانه طراحان انقلاب اسلامی (سازمان هنری رسانهای اوج) بوده که از سال ۱۳۹۱ تا کنون با استفاده از تکنیکهای متفاوت مانند تریدی، فتومونتاژ و روشهای ترکیبی، تصاویر این بنرها را تولید میکند.
بر اساس آنچه در فضای عمومی منتشر شده؛ این سازمان به سپاه پاسداران تعلق داشته و از محل بودجه عمومی این نهاد ارتزاق میکند. کارشناسان چند شرکت تبلیغاتی بزرگ در پاسخ به پرسش «هموطن»، هزینه تنها «چاپ» این دیوارنگاره بزرگ را بالغ بر 120 تا 160 میلیون تومان-بسته به نوع طراحی و جوهر یو وی به کار رفته در نشر آن ارزیابی میکنند که هزینه نصب و رونمایی نهایی این دیوارنگاره هم با استقرار چند جرثقیل بزرگ و ادوات لجستیکی بر این فاکتور سوار میشود. رقمی که به گفته کارشناسان چند شرکت تبلیغاتی در هر فقره، بالغ بر 25 تا 30 میلیون تومان ارزیابی میشود.
حال، اگر حسابی سرانگشتی درباره دیوارنگارههای مشابه در مناطقی نظیر میدان انقلاب، میدان فاطمی(جهاد)، خیابان کریمخان زند، ساختمان شهرداری منطقه 10 و دیگر مناطق را در نظر بگیرید، خواهید دید که در عرض هر دو تا سه هفته-بسته به مناسبتهای مهم مورد نظر طراحان این دیوارنگارهها-فقط بالغ بر 500 میلیون تومان وجه رایج مملکت، هزینه دیوارنگارههای شهری، تنها در همین چند نقطه در شهر میشود و هزینه هزاران بنر عریض و طویل دیگر در جای جای دیگر این شهر خسته در جای خود، قابل تامل، محاسبه و تاسف خواهد بود.
در شهری که تا منتها الیه تاب و توان شهروندانش در اقسام ناترازیها از دود و ترافیک گرفته تا بیآبی و بیبرقی و چندین و چند «بی» دیگر غوطهور شده، مایه تاسف است که شهردارش، رسما شهر را با چاپ بنر از سفره لاجان بیتالمال به سخره گرفته و هر روز در حال منت گذاشتن بر سر شهروندان به واسطه انجام امور پیش پا افتاده و بدیهی چون آسفالت معابر و خیابانهاست!
کما اینکه به عنوان نمونه؛ بابک شکوفی، معمار با سابقه و کارشناس ارشد حوزه مدیریت شهری، اخیرا در نشستی در حزب اتحاد ملت به برخی پلشتیهای مدیریتی در وهله کنونی اشاره کرده و تاکید داشت؛ « شهرفروشی در این دوره به قدری افزایش پیدا کرده که صدای گروههای مختلف را درآورده است. معاونت شهرسازی در این دوره، فاقد یک دید استراتژیک به وظایف ذاتی خود بوده است. در این دوره ما فقط شاهد شهر فروشی، شهر فروشی و شهر فروشی بوده و هستیم! حصارکشی دور تئاتر شهر، ایجاد حصار در ملک مشاع شهروندان است. این اتفاق، نمونهای از اختصاصیسازی و ایجاد رانت در فضاهای عمومی شهر است. اگر مدیریت شهری آینده به این عقلانیت برسد که حقوق شهروندی در فضاهای عمومی را اعاده کند، نخستین گام، همین برچیدن حصار پیرامون تئاتر شهر است.»
حال، چند سوال اساسی در این بین مطرح است که مثلا؛ خوب است آقای شهردار و متولیان این پروپاگاندای بنری در پایتخت پاسخ بدهند که صرف چنین هزینههای گزاف و هنگفتی برای انتشار منویات یک اقلیت مطلق با پیروی از کدام منطق و حق صورت گرفته و هزینههای آن بر گرده نحیف مردم پایتخت سوار میشود؟
زاکانی و حضرات پیرامونش پاسخ بدهند که تا به کی، سهم اکثریت شهروندان را به قید رویکرد گزینشی با به خط کردن حجاببانها و اقسام اذیت و آزارها خواهند پرداخت و بنا دارند که برای اقلیت باقی، حاتم بخشی کرده و با برپایی راهپیماییها کیلومتری و آذین بندی در و دیوار شهر، خوشایند حلقه سخت موافقان خود را با بودجه بیتالمال بر همه شئون اداره پایتخت، ارجح بدارند؟
شاید بهتر است که حضرات؛ اکنون که به شهرفروشی و تراکمفروشیهای بی حد و حصر مشغول بوده و سخت در حال زدن چوب حراج به آینده پایتخت، آن هم به نفع عدهای نورچشمی هستند، دست کم جلوههای بصری و عرشههای شهر را به افکار متکثر عمومی واگذار کنند تا دست کم، شاهد رعایت بهداشت بصری شهروندان از سوی متولیان اداره پایتخت باشیم.
با این همه؛ ناگفته پیداست که همانطور که یغمایی جندقی گفته بود؛ « گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من/ آنچه البته بجایی نرسد فریاد است»