اختصاصی اجتماعی/ رها صدیق
این روزها نام آبادان، فراتر از گرمای سوزان و خاطره سالهای جنگ، با واژهای تلخ و سنگین گره خورده است: «دختران گمشده». در مرکز این روایت، نام «ستاره» بیش از همه شنیده میشود؛ دختری ۱۹ ساله، درسخوان و در آستانه تحقق رؤیای پزشکی، که در یک مسیر آشنا میان خانه و شهر ناپدید شد و از آن روز تاکنون هیچ نشانی روشن از سرنوشت او به دست نیامده است. پروندهای که در ابتدا برای یک خانواده، یک بحران شخصی و عاطفی بود، اکنون به نگرانی مشترک بخش بزرگی از مردم شهر بدل شده است؛ نگرانیای که میان اضطراب، شایعه و انتظار، هر روز شکل تازهای به خود میگیرد. در این میان، روند رسیدگی به پرونده و پاسخهایی که به خانواده ستاره داده شده، خود به پرسشی جدی برای افکار عمومی تبدیل شده است. از یک سو گفته میشود همه ظرفیتهای تخصصی برای پیگیری ماجرا به کار گرفته شده و تیمهای مختلف در حال بررسی تمام سرنخها هستند؛ از سوی دیگر، خانواده و شهروندان هنوز با این جمله کلی روبهرو هستند که «نتیجه قطعی به دست نیامده است».
سحر خیری، وکیل ستاره که از نزدیک در جریان بخشی از این پیگیریها قرار دارد، تأکید میکند که با وجود انجام اقدامات گسترده، هنوز «چیز قابل عرضی» که بتوان آن را نتیجهای مشخص دانست، وجود ندارد و همه فرضیهها، در حد احتمال و حدس باقی ماندهاند. شباهت زمانی و مکانی ناپدید شدن ستاره با پرونده مرضیه دختر دیگری در آبادان، این پرسش را در ذهن بسیاری شکل داده که آیا با یک الگوی زنجیرهای، باند آدمربایی یا حتی شبکه قاچاق روبهرو هستیم یا نه. آنچه اکنون بر پرونده سایه انداخته، نه یک روایت قطعی جنایی، بلکه بلاتکلیفی است؛ بلاتکلیفیای که هم خانواده ستاره را در وضعیت روحی بسیار دشوار قرار داده و هم فضای عمومی آبادان را در مرزی میان ترس و احتیاط نگه داشته است. در روزهای نخست، شهر ملتهب بود و هر خبر تازهای به سرعت دستبهدست میشد؛ اما به مرور، التهاب اولیه فروکش کرد و جایش را به نوعی نگرانی آرام و مداوم داد؛ نگرانیای که در آن، هر پدر و مادری به فرزند خود گوشزد میکند تنها سوار خودروی ناشناس نشود و هر شهروندی در دل، این پرسش را تکرار میکند که «در چندصد متر مسیر و چند دقیقه زمان، چه میتواند رخ داده باشد؟»
هنوز خبری نیست!
سحر خیری، وکیل خانواده حیدری در توضیح وضعیت کلی پرونده ستاره به «هموطن» میگوید: در این مدت، اقدامات و بررسیهای متعددی انجام شده، اما هنوز نتیجه مشخصی به دست نیامده است. کارهای تخصصی در مسیر لازم انجام شده و از ظرفیتهای مختلف استفاده شده، ولی متأسفانه هنوز خبری که از ستاره بگیریم، به ما نرسیده است.
او توضیح میدهد که برخی پروندههای مشابه مانند مرضیه مستقیماً در اختیارش نیست، اما چون شباهتهایی دارند، همزمان در حال رسیدگی هستند و ممکن است نقاط مشترکی داشته باشند. تا این لحظه نمیتوان گفت یک نفر یا یک گروه مشخص پشت ماجراست و بعید میدانم تا الان چنین چیزی ثابت شده باشد. اگر باندی در کار باشد، معمولاً الگوی رفتاری و زمانیِ تکرارشوندهای دیده میشود، در حالیکه در این دو مورد، با وجود فاصله زمانی کم، شرایط متفاوت بوده است. تنها همپوشانی روشن، مسیر و زمان است که به موقعیت جغرافیایی آبادان برمیگردد. مسیر بازگشت برای هر دو تقریباً از یک مسیر و حوالی منزل بوده است. ستاره، از آذرماه مفقود شده و نزدیک دو ماه میشود. مرضیه حدود بیستوهشتم شهریورماه گم شده است.
او با اشاره به پرونده سما جهانباز که سه سال است مفقود شده و پدرش تصاویر او را در اینستاگرام منتشر میکند، میگوید: بسیاری فکر میکنند سرنوشت این دو دختر هم شبیه خواهد شد، اما واقعیت این است که نمیشود حدس زد؛ چون هیچچیز قطعی نمیدانیم.
خیری تأکید میکند: وقتی صحبت میکنیم، سناریوهای مختلفی به ذهن میرسد؛ ممکن است آدمربایی باشد، چون تلفن همراه و طلا همراهش بوده، یا اینکه چون دختر جوانی بوده، شاید ارتباط عاطفی یا قراری در میان بوده باشد. با این حال هر سناریویی که تا حالا چیدهایم، هنوز به نتیجه قطعی نرسیده است و همگی در حد فرضیه باقی ماندهاند.
او مشکل اصلی را محدود بودن پوشش دوربینها میداند: فیلم دوربینها فقط بخشی از مسیر را پوشش میدهد و از جایی به بعد، هیچ تصویری از حضور ستاره نداریم؛ همین موضوع دست و بال ما را بسته است.
خیری وضعیت خانواده ستاره را «بسیار سخت» توصیف میکند و میگوید: «خانوادهاش واقعاً بیتابی میکنند و بلاتکلیفی بهشدت آنها را آزار میدهد.» از نگاه او، یکوقت خبری هرچند تلخ به خانواده میرسد و تکلیف روشن میشود، اما اکنون «در وضعیت بلاتکلیفی هستند و نمیدانند چه اتفاقی افتاده است».
او درباره ردیابی تلفن و ارتباطات توضیح میدهد که اقدامات دیگری در دستور کار است تا بتوانند ردها را بگیرند: «تلفن همراه خاموش است، و ارتباطات از طریق فضای مجازی، مثلاً تلگرام، بهگونهای نیست که بهراحتی بتوان به اطلاعات دست یافت.»
خیری یادآور میشود اگر تماس تلفنی معمولی برقرار میشد، آخرین نقطه اتصال به دکل مخابراتی مشخص میشد، اما اکنون چنین امکانی به شکل کامل در دسترس نیست و «هنوز به نقطهای نرسیدهایم که بتوانیم بگوییم هفتاد درصد مسیر کشف حقیقت طی شده است».
او فضای عمومی آبادان را طبیعی اما نگران توصیف میکند و میگوید شهر کوچک است و مردم همدیگر را میشناسند، به همین دلیل موضوع سریع رسانهای شد: «در روزهای اول، فضای شهر ملتهب بود، اما بهمرور که جلوتر آمدیم، کمی آرامتر شد.» خیری اشاره میکند که شایعات و خبرهای دروغ نیز زیاد شده و حواشی متعددی شکل گرفته است. با این حال، او میگوید وضعیت به آن اندازه که برخی تصور میکنند «وحشتناک و غیرقابل کنترل» نیست، اما مردم حق دارند نگران باشند و بیشتر مراقب فرزندانشان باشند؛ خودش هم همیشه به خانوادهاش تأکید میکند از وسایل نقلیه شخصی ناشناس استفاده نکنند و تا حد امکان تنها سوار نشوند.
او سپس میگوید بعد از ستاره، دو مورد دیگر هم در همان فضا مطرح شد؛ از جمله خانمی که بعداً مشخص شد خودکشی کرده است اما ابتدا ماجرای او را به پرونده ستاره ربط دادند، و دختر نوجوانی که در همان منطقه گم شد و ظرف چند ساعت پیدا شد؛ دختری که خودش با شخص دیگری در اصفهان قرار گذاشته بود و رفته بود. خیری این موارد را «تبعات روانی و رسانهای پرونده ستاره» میداند که باعث شده هر مفقودیای به این پرونده ربط داده شود.
درباره خود ستاره، خیری میگوید او ۱۹ ساله است، روابط اجتماعیاش در حد متعارف بوده و مثل هر دختر دیگری میتوانسته در معرض خطر باشد، اما «اینکه با کسی قرار خاصی گذاشته باشد، تا این لحظه چیزی پیدا نکردهایم». او توضیح میدهد آخرینبار ستاره همراه خانوادهاش از خانه خارج شده، با هم غذا خوردهاند و حالش خوب بوده و بعد ستاره گفته برای گرفتن لوازم تحریر میرود؛ برادرش به او زنگ زده تا دوباره با هم بروند پارک، «اما او دیگر برنمیگردد».
خیری یادآور میشود که ستاره برای پزشکی میخوانده و لپتاپ و وسایلش پر از جزوه و کتابهای درسی بوده و مادرش میگفته همیشه مشغول درس خواندن بوده است؛ حتی دوست صمیمی او گفته آنقدر برای قبولی مصر بوده که ناخنهایش را کوتاه کرده، تماسها را کم کرده و گوشی را کنار گذاشته بود. از نگاه خیری، با چنین شخصیتی، تصمیم ناگهانی برای فرار، بدون نشانهای از نارضایتی، بعید است.
او در ادامه، درباره تصاویر دوربینها توضیح میدهد که در برخی ویدئوها مردی پشت سر ستاره حرکت میکند، اما «به نتیجه قطعی رسیدهایم که این فرد، صرفاً رهگذر بوده است».
در پاسخ به پرسش درباره حجاب، خیری میگوید موضوع حجاب ستاره در رسانهها مطرح شد اما «در شهر آبادان مسئله حجاب به آن شکل محل برخورد نیست». او توضیح میدهد که نه مأموری بر سر مردم میایستد که تذکر بدهد و نه مردم در این حد به هم تذکر میدهند و در مورد ستاره نیز فقط روسری، مانتو و شلوار بلند داشته و «هیچچیز غیرمتعارفی در پوشش او نبوده» که منشأ برخورد شود.
خیری میگوید شخصاً به محل گمشدن ستاره رفته و در روزهای شلوغ پنجشنبه و جمعه، دختران زیادی را دیده که در همان نقطه تاکسی میگیرند و کسی متعرض آنها نمیشود، به همین دلیل این فرض را که مسئله حجاب دلیل اصلی ماجرا باشد، منتفی میداند.
او در پایان جمعبندی میکند که «هنوز همه چیز در حد فرضیه است و تا زمانی که سرنخ جدی پیدا نشود، نمیتوان حکم قطعی داد» و تنها چیزی که میتوان با اطمینان گفت این است که ستاره «دختری درسخوان، آرام و هدفمند بوده» و خانوادهاش در اوج بلاتکلیفی و رنج به سر میبرند و منتظرند هرچه زودتر خبری «هر خبری که باشد» تکلیفشان را روشن کند.