اختصاصی هم وطن؛ گروه اجتماعی/ سوشیانت سرافراز: یکشنبه ۱۱ آبان ماه جوانی ۲۰ساله به نام «احمدبالدی» در پارک زیتون اهواز خود را به آتش کشید. میگویند فندک خودسوزی را یکی از عوامل شهرداری به دستش داد: «خودت را آتش بزن ببینیم چطوری میسوزی.»
ماجرا از یک درگیری شروع میشود، زمانی که احمد متوجه میشود ماموران شهرداری اهواز قصد تخریب دکه اغذیهفروشی پدرش را دارند. دکهای که ۲۱ سال آزگار دستگیر پدر در تامین معیشت خانواده ۸ نفرهشان بوده است. مجاهد بالدی، پدر احمد به رسانهها گفته است: «پسرم وقتی دید نیروهای اجرائیات در حال تخریب محل هستند، التماس کرد که صبر کنند، اما کسی گوش نکرد. احمد گفت اگر ادامه دهند، خودش را آتش میزند تا شاید مانع شوند. در پاسخ، یکی از مأموران گفت: بسوزان ببینم چطوری میسوزی. بعد از آن شیشههای محل را شکستند و درگیری بالا گرفت.»
شنیدههای حاکی از آن است که ماموران به مادر احمد که در صحنه حضور داشته هم بیاحترامی میکنند و حتی بدون در دست داشتن حکم قضایی به دستهای او دستبند میزنند. بعد از این ماجرا حکم بازداشت پسر جوان هم صادر میشود: «زمین متعلق به شهرداری است، اما ساخت بنا از من است. ما قراردادی بیستساله با شهرداری داریم که هر سه سال یکبار تعدیل اجاره صورت میگیرد. قرارداد سهماههمان تمام شده بود اما طبق حکم دادستان، فرصت دو سالهای برای ادامه فعالیت داده شده بود.»
حالا احمد با ۶۰ درصد سوختگی و حالی وخیم در بیمارستان بستری است و جایی میان مرگ و زندگی دست و پا میزند تا ماموران شهرداری اهواز به خوبی معنای چگونه سوختن یک انسان را درک کنند.
بیانیههایی که صادر شد
بعد از انعکاس خبر این حادثه هولناک اما صدور بیانیهها آغاز شد. شهرداری اهواز در بیانیهای اعلام کرد که به صورت قانونی و بر اساس حکم قضایی اقدام کرده است. اقدامی بر اساس درخواستهای متعدد مردم و در راستای اجرای طرح عمران و توسعه پارک زیتون: عوامل شهرداری در حین گفتگو (بدون هیچ گونه درگیری فیزیکی) متوجه وقوع آتش سوزی در رستوران میشوند که با اقدام به موقع تعدادی از نیروها و ورود به رستوران موفق به مهار آتش میشوند.
دادسرای مرکزی خوزستان هم به جای دلجویی و حفظ آرامش بیانیهای تهدیدآمیز صادر کرد: «هر فرد یا جریان با هر گرایشی که بخواهد از این حادثه برای ایجاد تفرقه، تحریک احساسات قومیتی و برهم زدن آرامش و امنیت عمومی بهرهبرداری کند، با برخورد قانونی مواجه خواهد شد. رسیدگی قضائی دقیق و همهجانبه به این حادثه تلخ در دستور کار قرار گرفته و با جدیت در حال پیگیری است.»
با وجود این بیانیهها اما چند روز بعد از حادثه تعدادی از مردم اهواز و آشنایان احمد با تجمع در مقابل بیمارستان محل بستری او، خواستار برکناری شهردار اهواز و محاکمه ماموران حاضر در صحنه شدند.
خودکشی در ملاعام یک اقدام اعتراضی
حادثهای که احمد برای خود رقم زد اما قابل بررسی است. متخصصان میگویند خودکشیهای در ملاعام و بهویژه خودسوزی نوعی کنش نمایشی و اعتراضی است عملی برای اعتراض به استیصال افسارگسیخته، آنچنان که دیگرانی هم شاهد و ناظران آن باشند. نوعی اعتراض اجتماعی. در این بین اما خودسوزی سهمگینترین نوع خودکشی است. رئیس سابق انجمن خودکشی چند سال پیش در تحلیلی قابل تامل از خودسوزی گفته بود: «خودسوزی تاریخ طولانی در کشور ما دارد؛ خودسوزی به مفهوم آتش زدن خود، نفرت، خشم و اعتراض است و در کنار آن مردن و رها شدن از زندگی.»
حقیقت آن است که امروز به مدد تصمیمگیریهای عجیب مدیران کشور، شهروندان در بدترین شرایط اقتصادی به سر برده و نرخ فلاکت به عدد ۴۴.۸ درصد رسیده است. نتایج یک پژوهش که در مرداد ماه منتشر شد، نشان داد که تا سال ۱۴۰۲، «۱۴.۵» میلیون کودک ایرانی از سوءتغذیه رنج بردهاند. در این بین تنها ۱.۷ درصد از خانوارهای مشارکت کننده در پژوهش مذکور اعلام کردند که روزانه پروتئین مصرف میکنند. ۲۶.۹ درصد از کل خانوارها هم گفتهاند که هیچگونه پروتئینی مصرف نمیکنند.
تلاش غیرعقلانی برای انسداد معاش مردم
شرایط چنان وخیم است که دو ماه پیش و در تاریخ ۱۶ شهریور ماه، رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با رئیس جمهور و هیأت وزیران، «معیشت مردم» را مهمترین مساله کشور خواند. با این وصف بیراه نیست اگر بگوییم خودسوزی این پسر جوان که اتفاقا ساکن یکی از استانهای نسبتا کمبرخوردار کشور، هم بوده است، تلاشی بوده برای حفظ بقای خانواده وادامه حیات عزیزانش.
در چنین زمانهای تلاش برای تخریب و تعطیل محل امرار معاش یک خانواده آنهم تنها برای توسعه فضای سبز یک پارک نه تنها عملی غیر انسانی که اقدامی غیرعقلانی است.
حالا سوال این است که آیا نهادهای مختلف در چنین شرایطی میتوانند اقدامات عمرانی را بهانهای کنند
برای انسداد مسیر معاش مردم ولو بر اساس قوانین. در زمانهای که مسئولان کشور به صورت مکرر از مردم میخواهند برای مدیریت بحرانهای متعدد کشور با مسئولان همراهی کرده و این شرایط ناگوار و جانفرسا را تحمل کنند، چرا خودشان دست به کار نشده و با شهروندان و شرایط زیستی و معیشتی آنها همراهی نمیکنند. چند احمد دیگر باید با خودسوزی و خودکشی فریاد بزند که شکم گرسنه را نه توسعه فضای سبز سیر میکند و نه هیچ اقدام دیگری به جز کسب درآمد و افزایش توان خرید؟