خانه پیشنهاد هم‌وطن مأموران و افسران جمهوری اسلامی پس از جنگ ۱۲ روزه؛ فروپاشی خاموش در سایه فقر و بی‌اعتباری

هم وطن گزارش می‌دهد؛

مأموران و افسران جمهوری اسلامی پس از جنگ ۱۲ روزه؛ فروپاشی خاموش در سایه فقر و بی‌اعتباری

در هفته‌ پایانی جنگ ۱۲ روزه‌ اسرائیل و نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی، در ظاهر همه‌چیز طبق سناریوی رسمی پیش می‌رفت.

گروه سیاسی / ماهور ایرانی

در هفته‌ پایانی جنگ ۱۲ روزه‌ اسرائیل و نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی، در ظاهر همه‌چیز طبق سناریوی رسمی پیش می‌رفت. تلویزیون حکومت با لحن پُرشور سخن از «پایداری» و «پاسخ قاطع جبهه مقاومت» می‌گفت. اما در پشت درهای پادگان‌ها و دفاتر نظامی، صداهایی شنیده می‌شد که دیگر بوی شور به مشام نمی‌رسید بلکه بوی خستگی، شکست و فقر بود.
چند هفته بعد از پایان جنگ، تعداد قابل‌توجهی از نیروهای میان‌رتبه و کارکنان نظامی در بخش‌های مختلف کشور بی‌سروصدا از شغل خود کنار رفتند. آن‌ها نه به خاطر عقیده یا ترس، بلکه به دلیل «بی‌پولی و بی‌اعتنایی» رفتند واژه‌ای که یکی از افسران بازنشسته به کار برد و گفت:
«وقتی برای خرید کفش بچه‌ام باید وام ۲۰ میلیونی بگیرم، دیگر حرف “پاسداری از نظام” برایم شوخی است.»
در ماه‌های پس از جنگ، چندین گزارش غیررسمی از استان‌های خوزستان، فارس و تهران حکایت از افزایش ترک خدمت در نیروهای انتظامی و برخی واحدهای سپاه پاسداران دارد. پایگاه‌های رسمی سکوت کرده‌اند، اما همین سکوت نشانه‌ی لرزش از درون است.
پیام رسیده به خبرنگار هم وطن از یکی از نیروهای میان رده نیروی انتظامی که می‌گوید: «از وقتی جنگ تموم شد دیگه هیچ‌کس دل و دماغ نداره. حقوقِ ما از ۱۲ میلیون تومن رد نمی‌کنه. اجاره خونه دو برابر شده. بعضی‌هامون شب‌ها مسافرکشی می‌کنیم تا آبروی خانواده‌مون نره.»
چنین جملاتی پیش از این کمتر از درون نهادهای نظامی شنیده می‌شد. سال‌ها دستگاه تبلیغاتی، چهره‌ای آرمانی از نیروهای نظامی ساخت. بی‌نیاز، مؤمن، مقاوم. اما واقعیت جدید، چهره‌ای متفاوت دارد مردانی خسته، بدهکار، و سرخورده از وعده‌هایی که دیگر حتی طنز به نظر می‌رسند.
رکود اقتصادی، تورم بالای ۷۰ درصدی در کالاهای اساسی و سقوط ارزش ریال، حتی فرماندهان بدنه را درگیر کرده است. در گروه‌های وابسته به بازنشستگان ارتش و سپاه، از نا‌برابری در پرداخت‌ها تا انحراف بودجه‌های نظامی سخن گفته می‌شود. برای بسیاری از این نیروهای نظامی، شعار «حفظ اسلام و انقلاب» دیگر توجیهی برای شکم خالی نیست.
پس از پایان جنگ، رسانه‌های دولتی از «اقتدار جدید جمهوری اسلامی در منطقه» گفتند، اما در همان هفته، موج استعفاها در برخی واحدها آغاز شد. برخی از آن‌ها حتی در سکوت و بدون تشریفات اداری محل خدمتشان را ترک کردند.
ترک خدمت برای نیروهای نظامی در جمهوری اسلامی هزینه‌ی سنگینی دارد، اما گزارش‌ها نشان می‌دهد بسیاری حاضرند آن را بپردازند، فقط برای نجات از زندگی‌ای که دیگر هیچ امیدی در آن نیست.

صداوسیمای جمهوری اسلامی همچنان در حال بازتولید تصویر قهرمان‌سازی از نیروهای نظامی است؛ پخش مستندهای پرشور، مصاحبه‌های ساختگی و مراسم تجلیل از «مدافعان وطن». اما در شبکه‌های اجتماعی، توصیف‌ها متفاوت‌اند: روایت‌هایی از افسران بیکار، خانواده‌های بدهکار، و مأمورانی که با رنج زندگی روزمره دست‌وپنجه نرم می‌کنند.
این وضعیت به وجود آمده در نیروهای نظامی، نشانه‌ی تغییر نسلی در بدنه‌ی نظام است به این صورت که نسل جدیدی از مأموران که دیگر نه ایدئولوژی، بلکه زندگی و واقعیت اقتصادی برایشان اصل است.
چهار دهه شعار «جهاد در راه خدا» اکنون به نبردی برای پرداخت اجاره‌ی خانه بدل شده است. بسیاری از کارکنان بخش‌های نظامی و امنیتی دیگر اعتقادی به وعده‌های ایدئولوژیک ندارند. به همین دلیل به وجود آمدن چنین وضعیتی، شاید خطرناک‌تر از هر شعار سیاسی‌ است. زیرا مشروعیت درونی نظام را هدف می‌گیرند، در جایی که نظامی‌ها همیشه ستون نگه‌دار قدرت بوده‌اند.
جمهوری اسلامی جنگ را پیروزی رسانه‌ای معرفی کرد؛ همانند بسیاری از درگیری‌های نمادین منطقه‌ای. اما از دید نظامی‌ها، نتیجه جز هزینه‌ی انسانی، خستگی روانی و تردید چیز دیگری نبود. از مهم‌ترین پیامدهای این فرسایش، افت روحیه و کاهش انگیزه در آموزش‌های نظامی و مأموریت‌های برون‌مرزی است. در سامانه‌های رسمی ارتش و سپاه، آمار استعفاها منتشر نمی‌شود. اما نشت اسناد اداری و صحبت‌های کارکنان در فضای مجازی نشان می‌دهد تعداد زیادی از نیروها درخواست «بازنشستگی پیش از موعد» یا «انتقال به بخش‌های غیرنظامی» داده‌اند. نمونه قابل‌توجه در پاییز ۱۴۰۴، مربوط به استان فارس بود؛ جایی که بیش از ۲۵ افسر میانی طی یک ماه از سمت خود کناره گرفتند که بالاترین رقم در یک دهه گذشته است.
در درون نهادهای مسلح، فاصله طبقاتی آشکار شده است. فرماندهان ارشد و وابستگان سپاه در پروژه‌های اقتصادی و عمرانی سهام‌دارند، اما بخش پایین ساختار، تنها حقوق‌بگیرانی‌اند که در پایان هر ماه، با تورم مسابقه می‌دهند. این تضادها دیگر فقط زمزمه نیست. در گفت‌وگوهای خیابانی، حتی خانواده‌های نظامی نیز زبان به گلایه گشوده‌اند.
در ساختارهای بسته، فروپاشی همیشه از درون آغاز می‌شود. ترک خدمت نظامیان، شاید هنوز تیتر اول رسانه‌های رسمی نشده، اما نشانه‌ای است از گسست اجتماعی. وقتی ستون‌های قدرت دچار ناامیدی می‌شوند، دیگر نمی‌توان مردم را با ترس کنترل کرد. بحران معیشت بدنه‌ی نظامی در نهایت بحران وفاداری را رقم می‌زند چیزی که برای هر نظام اقتدارگرا مرگ‌بار است.
امروز جمهوری اسلامی با همان دشمنی روبه‌روست که سال‌ها نادیده‌اش گرفت؛ خستگی نیرو‌های خودش. فریاد پنهانی در میان صفوف مأموران و سربازان که می‌گویند «ما دیگر برای شما نمی‌جنگیم» این شاید خطرناک‌تر از هر تهدید خارجی باشد. جنگ ۱۲ روزه تمام شد، اما جنگ واقعی تازه آغاز شده؛ جنگ درون نظام با فقر، بی‌عدالتی، و فروپاشی روحیه.
نظامی که از پشت‌بام شعار اقتدار می‌دهد، اما در زیرزمین‌های پادگانش مأمورانش دنبال قسط و اجاره‌اند، دیگر اقتداری برای نمایش ندارد و جمهوری اسلامی امروز پیروز نبرد نظامی است، اما شکست‌خورده در نبرد نان.

آخرین اخبار ایران و جهان

پیشنهاد هم‌وطن