مصطفی آب روشن/ جامعه شناس
جناب آقای دکتر زیباکلام، تحلیلهای شما در عرصه سیاست داخلی و بینالملل همواره وزنهای در گفتمان عمومی ایران بوده است؛ اما بنظر می رسد ، این روزها، بیشتر شبیه به تکرار یک آهنگ قدیمی شده تا ارائه یک سمفونی تازه.
بطور مثال در ده مصاحبه اخیر، بیش از آنکه شاهد شکافتن لایههای پیچیده مسائل روز باشیم، شاهد تکرار مکرر به سه گره اصلی بودهایم: چرا ما با آمریکا در ستیزیم ، در جنگ دوازده روزه شکست خوردیم و یا با ادبیات مختلف انقلاب اسلامی را اشتباه تاریخی تلقی می کنید این تقلیلگرایی، آن هم از سوی کارشناس سیاسی که قرار است افقهای جدیدی پیش روی مخاطب بگشاید، نه تنها کمکی به درک عمیقتر معضلات نمیکند، بلکه مخاطب را در یک دایره بسته تئوریک به دام میاندازد. سیاست، همچون تاریخ، یک فرآیند پویا است و تکیه صرف بر ایدههای تثبیتشده، قدرت تحلیل را به توضیح واضحات تنزل میدهد. جامعه منتظر صدای کسی است که بتواند فراتر از تکرار، نقشهی راهی برای امروز ترسیم کند؛ نه کسی که صرفاً بر نقاط ضعف تاریخی مُهر تأیید بکوبد.
چالش اصلی در تداوم این رویکرد، در جایگاه شما به عنوان یک چهره دانشگاهی و سیاسی نهفته است. زمانی که تحلیل شما درباره تحولات منطقهای، عمدتاً بر محور سادۀ «انها خوب بودند اما ما درست عمل نکردیم» متمرکز میشود، این پرسش بنیادین مطرح میگردد: تحلیل سیاسی شما در مورد ریشههای ساختاری و کارکردی این چرخه شکست یا بنبست چیست؟ چرا به جای کالبدشکافی دقیق مکانیسمهای تصمیمگیری امروز، تمرکز بر «ایدهآلهای برباد رفته» می کنید؟ به نظر میرسد که تحلیلهای شما، به جای اینکه موتور محرک گفتگوی سازنده باشند، تبدیل به نوعی «تسلیبخش ایدئولوژیک» برای گروهی شدهاند که ترجیح میدهند وضعیت موجود را در چارچوبهای آشنا و قدیمی تفسیر کنند، نه اینکه برای خروج از آن به دنبال سازوکارهای نوین باشند.
آقای دکتر، از یک تحلیلگر انتظار میرود که در مواجهه با پیچیدگیهای جدید، ابزارهای تحلیلی خود را بهروز کند. تحولات بینالمللی به سرعت در حال تغییر است؛ ظهور قدرتهای نوظهور، تغییر اولویتهای استراتژیک جهانی و تحولات بنیادین در نحوه شکلگیری ائتلافها، نیازمند فریم ورکهای جدیدی است. نقد «آمریکا ستیزی» به خودی خود یک تحلیل نیست؛ نقد باید نشان دهد که در غیاب این ستیز یا با تعدیل آن، سیاست خارجی و داخلی ما چگونه باید بازتعریف شود تا منافع ملی تأمین شود. اگر شما مدعی هستید که مسیر کنونی خطا است، راهکار عملی و قابل اجرای شما برای عبور از این حلقه تکرار چیست؟ جامعه، بیش از سرزنش تاریخ و دشمنان دیرینه، نیازمند «فکر تازه» برای حل مشکلات معیشتی، سیاسی و اجتماعی امروز است. انتظار میرود به جای تکرار درسهای مدرسه علوم سیاسی، نگاهی به سرفصلهای درسی امروز جهان بیاندازید و تحلیلی متناسب با این تحولات ارائه دهید.