اختصاصی گروه اجتماعی/ رها صدیق
اظهارات اخیر امیرحسین بانکیپور، نماینده اصفهان و از طراحان قانون حجاب، که گفته است «مردم ایران در برابر بیحجابی خودشان وارد میدان خواهند شد»، فراتر از یک سخن سیاسی ساده است. این جملات، حامل پیامهایی تهدیدآمیز و تحریکآمیز هستند که توانایی تقسیم جامعه و تشویق به خشونتهای خودسرانه را دارند.
در اصفهان، شهری که هنوز آثار اسیدپاشیهای سالهای گذشته بر جامعه و ذهن شهروندان باقی مانده، چنین سخنانی میتواند ترس و بیاعتمادی را دوباره زنده کند. اسیدپاشیهایی که از سال ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۶ رخ داد، نه تنها باعث آسیبهای جسمی و روانی شدید شد، بلکه اعتماد عمومی را نسبت به امنیت شخصی و پاسخگویی نهادهای رسمی کاهش داد. تحلیلگران سیاسی هشدار دادهاند که بیانات بانکیپور نه تنها از منظر اجتماعی خطرناک است، بلکه از لحاظ امنیتی نیز میتواند پیامدهای گستردهای داشته باشد.
احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی، این سخنان را نوعی اعلان شورش علیه نظام موجود دانسته و معتقد است بخشی از نهادهای رسمی با میدان دادن به چهرههای افراطی، عملاً «در آستین خود مار پرورش دادهاند». واقعیت این است که تهدید اصلی نه از سوی مخالفان یا جریانهای بیرونی، بلکه از دل همان جریانهایی است که خود را مدافع ارزشها مینامند، اما در عمل بذر خشونت و نفرت اجتماعی میکارند تا جایگاه خود را حفظ کنند. این سخنان همچنین جامعه را در معرض دو قطبیسازی شدید قرار میدهد.
وقتی نمایندگان مجلس مردم را به «ورود به میدان» و اقدام خودسرانه تشویق میکنند، جامعه بهطور طبیعی به دو دسته «موافق» و «مخالف» تقسیم میشود. تجربه تاریخی ایران نشان داده که چنین دو قطبیسازیهای مصنوعی زمینهساز خشونتهای خیابانی و نهادینه شدن ترس و ناامنی است؛ زنان بسیاری قربانی همین سیاستهای تحریکآمیز شدهاند.
این نوع تقسیمبندی اجتماعی، عملاً گفتوگو و حل مسالمتآمیز مسائل را دشوار میکند و اعتماد عمومی را به شدت تضعیف میکند. تحلیل دقیق اسیدپاشیهای اصفهان نشان میدهد که این حوادث نه تصادفی بود و نه صرفاً اقدامات خودسرانه از سوی افراد منفرد. شواهد حاکی از آن است که گروههای خودسر یا جریانهای تندرو از خلأ نظارت و ضعف پاسخگویی نهادهای رسمی سوءاستفاده کردهاند.
در چنین فضایی، سخنان بانکیپور میتواند همان چرخه خشونت و تهدید را دوباره فعال کند. محسن برهانی، حقوقدان، در واکنش به سخنان بانکیپور نوشت: «اظهارات بانکیپور درباره اقداماتی که در اصفهان علیه زنان و خانوادهها صورت گرفت، سر مگویی بود که از پرده برون افتاد؛ طراحی پیچیدهای که از ابتدای سال ۱۴۰۳ شروع شد و میخواستند کشور را تحت نظام اعتبار اجتماعی بدتر از چین دربیاورند و نتوانستند.»
این اظهارات، به وضوح نشان میدهد که پشت سخنان تحریکآمیز بانکی پور، تجربههای تلخ و طراحیهای خطرناک سالهای اخیر قابل مشاهده است. تجربه تاریخی نیز نشان میدهد که جریانهای سیاسی و مذهبی در مواقع بحرانی از دو قطبیسازی به عنوان ابزار کنترل افکار عمومی استفاده کردهاند.
این سیاست باعث میشود گروههای مخالف و موافق به جای تعامل، به تقابل روی آورند و خشونت و رفتارهای افراطی گسترش یابد. تحلیلگران سیاسی بر این باورند که هرگونه بیانیه تحریکآمیز از سوی نمایندگان یا مقامات رسمی، نه تنها چرخه خشونت را بازتولید میکند، بلکه اعتماد عمومی را به شدت کاهش میدهد. نمونه بارز آن اسیدپاشیهای اصفهان است که نبود نظارت و سکوت مقامات باعث شد اقدامات خودسرانه ادامه یابد و قربانیان آسیبهای جبرانناپذیری ببینند.
از تورم تا تحقیر مردم یکی دیگر از بخشهای جنجالی سخنان بانکیپور، جمله او درباره گرانی و بیحجابی است: «مردم ممکن است گرانی را تحمل کنند، اما بیحجابی را نه.» این بیان، بیش از آنکه تحلیل سیاسی باشد، یک تحقیر آشکار نسبت به میلیونها ایرانی است که هر روز با تورم افسارگسیخته، قیمتهای سرسامآور مسکن و فشارهای اقتصادی زندگی میکنند.
سخنان او نشان میدهد که جریانهای حاکمیتی به جای حل بحرانهای اقتصادی و معیشتی، انرژی خود را صرف کنترل فرهنگی و اجتماعی میکنند و توجه به مشکلات واقعی مردم را نادیده میگیرند. این نوع ادبیات پیامدهای روانی و اجتماعی شدیدی دارد. مردم به جای آنکه از حکومت انتظار حل مشکلات اقتصادی داشته باشند، با حس تحقیر، نارضایتی و بیاعتمادی مواجه میشوند.
جامعه دچار دو قطبی تازه میشود: از یک طرف افرادی که باید فشار اقتصادی را تحمل کنند و از طرف دیگر، افرادی که رعایت حجاب را به عنوان خط قرمز فرض میکنند، بدون توجه به شرایط واقعی زندگی شهروندان. این فضا، زمینه افزایش نارضایتی عمومی و شعلهور شدن اعتراضات را فراهم میکند.
بحران اقتصادی، تورم افسارگسیخته و سقوط قدرت خرید، نتیجه سالها سیاستگذاری ضعیف و فساد سیستماتیک در نهادهای حکومتی است. در این شرایط، اولویت دادن به حجاب و مسائل فرهنگی، نه تنها بیمعنا بلکه نوعی تحقیر جامعه است. سخنان بانکیپور به وضوح نشان میدهد که جریانهای حاکمیتی ایران به جای پاسخگویی به نیازهای واقعی مردم، تلاش میکنند با فشار فرهنگی و اجتماعی، توجه مردم را از ناکارآمدیها منحرف کنند. واکنش رسانهها و جامعه نیز این واقعیت را تأیید میکند. انتشار سخنان بانکیپور در شبکههای اجتماعی باعث هشدار گسترده کاربران و یادآوری وقایع اسیدپاشیهای گذشته شد. رسانههای مستقل این سخنان را نمادی از افزایش خطر خشونت و تضعیف اعتماد عمومی دانستند.
هنوز خاطره اسیدپاشیها و خشونتهای خیابانی در ذهن مردم زنده است و هرگونه سکوت یا توجیه سخنان تحریکآمیز نماینده اصفهان، عملاً مشارکت در بازتولید فضای ترس و ناامنی اجتماعی محسوب میشود. از منظر امنیتی، سخنان تحریکآمیز نمایندگان میتواند گروههای خودسر و افراطی را تشویق به اقداماتی کند که سلامت جسمی و روانی شهروندان را تهدید میکند. در کنار این، جامعه به گفتوگو، قانونگرایی و ایجاد آرامش اجتماعی نیاز دارد. مسئولان باید پیش از آنکه شعلههای خشونت بار دیگر زبانه بکشد، با دقت عمل کرده و هرگونه بیانیه تحریکآمیز را مدیریت و محکوم کنند.
در جمعبندی، سخنان بانکیپور و سکوت یا همراهی برخی جریانهای افراطی نشان میدهد که نهادهای حکومتی ایران به جای اولویتدهی به معیشت، امنیت و رفاه مردم، بر کنترل فرهنگی و فشار اجتماعی تمرکز کردهاند. بازتولید چرخه خشونت، کاهش اعتماد عمومی، شعلهور شدن نارضایتیها و دو قطبیسازی اجتماعی، پیامد طبیعی چنین سیاستها و بیاناتی است. تنها با تغییر اولویتها و تمرکز بر نیازهای واقعی مردم میتوان امید به بازسازی اعتماد عمومی و ایجاد امنیت و آرامش در جامعه داشت. در نهایت مردم ایران هیچ مشکلی با هم ندارند، مشخص نیست منظور بانکی پور از مردم چه کسانی است؟