خانه سیاست كوروش؛ الگويی برای صلح و مدارا در حكمرانی

محمدجواد حق‌شناس از نقش كوروش در صلح و مدارا در نظام حكمرانی می‌گويد

كوروش؛ الگويی برای صلح و مدارا در حكمرانی

روز كوروش در نخستین هفته آبان ماه فرصتی است برای یادآوری تمام دستاورد‌هایی كه از طریق گفتمان كوروش و نظام حكمرانی خاص او تثبیت شده است.  ویژگی‌های خاص كوروش در حوزه شكل‌دهی به یك نظام حكمرانی متحد و منسجم ایرانی، توسعه دیپلماسی منطقه‌ای و جهانی، حقوق بشر، صلح‌طلبی و… این شخصیت را برای جهانیان به یك نماد برای صلح‌طلبی، چندصدایی و مدارا بدل ساخته است.

به نقل از «اعتماد» محمدجواد حق‌شناس (تحلیلگر سیاسی و فرهنگی) این موضوع را روی میز تحلیل قرار داده است.

كوروش بزرگ را می‌توان بنیان‌گذار نخستین گفتمان عملی روابط میان ملت‌ها بر پایه صلح، آزادی و احترام متقابل دانست؛ گفتمانی كه در دل تاریخ، پیش از شكل‌گیری مفاهیمی چون «حقوق بشر» یا «سازمان ملل»، از زبان یك پادشاه ایرانی بیان شد. او نشان داد كه قدرت، اگر با عدالت و كرامت انسانی همراه شود، می‌تواند رهایی‌بخش باشد نه سلطه‌گر. كوروش مفهوم «فتح» را از تسلط و ویرانی به آزادسازی و احیای كرامت انسان تغییر داد؛ همان جایی كه اخلاق جای شمشیر را گرفت و مهربانی جانشین سلطه‌جویی شد. براساس نظریه استاد ابوالكلام آزاد، ‌اندیشمند مسلمان و از رهبران استقلال هندوستان، كوروش همان «ذوالقرنین» قرآن است كه دو بار در كتاب آسمانی مسلمانان با نیكی یاد شده است. این دیدگاه بعد‌ها ازسوی علامه طباطبایی، مفسر بزرگ قرآن و صاحب تفسیر المیزان، پذیرفته و تأیید شد.  

كوروش الگویی برای صلح و مدارا  در حكمرانی

محمدجواد حق‌شناس در تشریح ویژگی‌های كوروش در ایجاد یك حكمرانی متحد و منسجم ایرانی می‌گوید: «در جهانی كه هر روز شاهد گسترش خشونت، جنگ و ستیز است، بازگشت به میراث صلح و مدارا نه یك انتخاب فرهنگی، بلكه ضرورتی تاریخی است. آغاز قرن بیست و یكم، همانند قرن گذشته، آزمونی دوباره برای انسانیت است؛ جهانی كه در آن علم پیش رفته، اما اخلاق پس‌نشسته است. از خاورمیانه تا اوكراین و غزه، نشانه‌های فروریختن گفت‌وگو و افول اخلاق جمعی آشكار است. در چنین وضعی، بازخوانی‌اندیشه و منش كوروش بزرگ، نه صرفاً به عنوان گذشته‌ای پرأفتخار، بلكه به‌مثابه الگویی برای آینده ممكن بشر، معنا و ضرورت تازه‌ای می‌یابد.
 

بدین‌ترتیب، چهره كوروش نه فقط در تاریخ ایران بلكه در سنت دینی و فرهنگی اسلام نیز جایگاهی معنوی می‌یابد؛ الگویی كه میان‌ایمان و انسانیت، قدرت و عدالت، پیوندی ناگسستنی برقرار می‌كند. منشور كوروش، این سند شگرف از شش قرن پیش از میلاد را می‌توان نخستین بیانیه حقوق بشر دانست. در آن، آزادی‌اندیشه، احترام به آیین‌ها و ممنوعیت بردگی و آزار اقوام مغلوب تصریح شده است؛ اصولی كه هزاران سال بعد در منشور ملل متحد بازتاب یافت. این پیوند تاریخی میان منشور كوروش و منشور سازمان ملل، نشان می‌دهد كه میراث ایران 
نه تنها بخشی از گذشته بشر، بلكه ریشه‌ای در بنای مدرن عدالت و حقوق جهانی است. اما پرسش اساسی آن است كه چرا با وجود چنین گنجینه‌ای، ما در بهره‌گیری از آن برای ساخت جامعه‌ای عادل‌تر و مهربان‌تر ناكام مانده‌ایم؟ علت را باید در غفلت نهاد‌های فرهنگی و مسوولان این سرزمین جست‌وجو كرد كه میراث صلح و مدارا را به شعار‌های تشریفاتی تقلیل داده‌اند. ما در توسعه فناوری كوشیده‌ایم، اما از توسعه «علوم میراثی» غافل مانده‌ایم؛ علومی كه می‌توانند به ما بیاموزند چگونه از تجربه‌های تاریخی برای ترمیم اخلاق و بازسازی اعتماد اجتماعی بهره گیریم. در جهان امروز، سخن گفتن از صلح آسان است، اما عمل به آن دشوار. منش كوروش به ما یادآوری می‌كند كه صلح یك رفتار است نه یك واژه.

او در عمل، آزادی ادیان، احترام به سنت‌ها و عدالت اجتماعی را پاس داشت. از این‌رو می‌توان گفت كوروش، نخستین «انسان جهانی» تاریخ است؛ كسی كه كرامت انسان را فراتر از مرز‌ها دید و بنیان مفهوم «شهروندی جهانی» را پی‌ریخت. در زمانی كه جهان گرفتار تبعیض، نژادپرستی و استاندارد‌های دوگانه است، بازگشت به‌اندیشه او می‌تواند راهی برای بازسازی اخلاق جهانی باشد. با این حال، ما در ترجمه فرهنگی و هنری این میراث به زبان امروز، كوتاهی كرده‌ایم.  

هنر و رسانه، كه می‌توانستند پیام مهربانی و مدارا را به نسل‌های جدید برسانند، گرفتار سیاست‌زدگی و تكرار شده‌اند. پرتره كوروش، تنها در قاب نقاشی نیست؛ در چهره هر هنرمندی است كه به كرامت انسان باور دارد. از این‌رو بازگشت به كوروش، بازگشت به خویشتن فرهنگی است؛ نه برای ستایش گذشته، بلكه برای ساخت آینده‌ای كه در آن اخلاق، بنیاد قدرت باشد. در حافظه جهانی، كوروش تنها یك نام تاریخی نیست؛ نمادی از پیوند انسان‌ها بر پایه عدالت و صلح است. وظیفه ما این است كه این میراث را از قالب سنگ و موزه بیرون آورده و در زندگی اجتماعی جاری كنیم: در مدرسه، در آموزش عمومی، در گفت‌وگو‌های ملی و در رفتار نهاد‌های حاكمیتی.
 

چرا نباید «درس كوروش» یا «زنگ مهربانی» در مدارس ایران تدریس شود تا كودكان این سرزمین بیاموزند كه قدرت واقعی، در مهربانی است نه در غلبه؟ اكنون كه ایران درگیر شكاف‌های اجتماعی و بحران اعتماد است، میراث كوروش می‌تواند نقشه راهی برای بازسازی اخلاق عمومی و فرهنگی ما باشد. او به ما آموخت كه فرمانروایی، بدون عدالت و انسانیت، پایدار نمی‌ماند.  

در روزگاری كه جهان از خشونت خسته است، شاید زمان آن رسیده كه به كوروش بازگردیم و به دیدارش در پاسارگاد باشكوه برویم نه برای ستایش گذشته، بلكه برای نجات آینده. بازگشت به كوروش بزرگ، بازگشت به صلح و مداراست – و شاید آخرین فرصت برای بازیابی خودِ ایرانی ما، در جهانی كه خشونت و شقاوت در آن موج می‌زند و از مهربانی تهی شده است. »

آخرین اخبار ایران و جهان

پیشنهاد هم‌وطن