گروه سیاسی / ماهور ایرانی
تنشها در خاورمیانه بار دیگر به نقطه جوش نزدیک شده است. در حالی که هنوز غبار درگیریهای پیشین فروننشسته، آزمایشهای موشکی تازه ایران در روزهای اخیر، نه تنها زنگهای خطر را در تلآویو به صدا درآورده، بلکه پای شورای امنیت سازمان ملل را نیز به میان کشیده است. جلسهای پرتنش در نیویورک که در آن، واشنگتن با ادبیاتی کمسابقه تهران را خطاب قرار داد و اسرائیل، در پشت پرده و آشکار، به دنبال هماهنگی نهایی با کاخ سفید برای آنچه «پاسخ قاطع» میخواند، است.
منابع خبری تایید کردهاند که سپاه پاسداران ایران در روزهای گذشته دست به آزمایش چندین موشک بالستیک زده است. تهران میگوید این آزمایشها در چارچوب «دکترین دفاعی» و برای حفظ آمادگی نیروهای مسلح انجام شده است، اما تفسیر تلآویو کاملاً متفاوت است.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، بلافاصله پس از انتشار گزارشهای اطلاعاتی مربوط به این آزمایشها، اعلام کرد که ارتش این کشور «آماده» است. گزارشها حاکی از آن است که مقامات ارشد امنیتی اسرائیل در تماسهای فشرده با همتایان آمریکایی خود، در تلاشند تا موافقت واشنگتن یا همان «چراغ سبز» معروف را برای انجام یک حمله گسترده علیه تاسیسات موشکی و احتمالا هستهای ایران دریافت کنند. اسرائیل معتقد است که آزمایشهای اخیر، پوششی برای پیشرفتهای نگرانکنندهتر در برنامه تسلیحاتی ایران است.
اوج تنشها اما نه در خلیج فارس، که در مقر سازمان ملل در نیویورک رقم خورد. نشست اضطراری شورای امنیت که به درخواست کشورهای غربی برگزار شد، صحنه رویارویی مستقیم نمایندگان ایران و ایالات متحده بود.
مورگان اورتگاس، نماینده ایالات متحده در شورای امنیت، با لحنی تند و هشدارآمیز ایران را خطاب قرار داد. او با اشاره به اینکه صبر جامعه جهانی رو به پایان است، از تهران خواست تا «از آتش فاصله بگیرد». خانم اورتگاس در سخنان خود تاکید کرد که هرگونه تلاش ایران برای تغییر موازنه قوا از طریق توسعه موشکهای بالستیک با قابلیت حمل کلاهک، خط قرمز واشنگتن است.
نماینده آمریکا همچنین به صراحت اعلام کرد که نقض تعهدات هستهای و قطعنامههای شورای امنیت، راهی جز بازگشت تمام تحریمهای بینالمللی (مکانیسم ماشه) باقی نمیگذارد. او گفت: «ایالات متحده هیچگونه غنیسازی اورانیوم یا توسعه موشکی که امنیت متحدان ما، به ویژه اسرائیل را تهدید کند، تحمل نخواهد کرد.»
در سوی دیگر میز، نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل، اتهامات وارده را «بیاساس» و «سناریوسازی اسرائیل» توصیف کرد. دیپلمات ارشد ایرانی با رد ادعای نقض قطعنامه ۲۲۳۱، تاکید کرد که برنامه موشکی ایران ماهیت کاملاً دفاعی دارد و «قابل مذاکره و چانهزنی نیست».
اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه ایران نیز پیشتر در تهران هشدار داده بود که هرگونه ماجراجویی جدید از سوی اسرائیل با پاسخی «ویرانگر و پشیمانکننده» مواجه خواهد شد. تیم دیپلماتیک ایران در نیویورک همچنین ایالات متحده را متهم کرد که به جای ایفای نقش سازنده، به «وکیل مدافع ماشین جنگی اسرائیل» تبدیل شده و با تهدید به بازگرداندن تحریمها، عملاً مسیر دیپلماسی را مسدود کرده است.
نماینده ایران در پاسخ به اظهارات مورگان اورتگاس گفت: «کسی که باید از آتش فاصله بگیرد، کسانی هستند که با ارسال تسلیحات انبوه، منطقه را به انبار باروت تبدیل کردهاند.»
وضعیتی که اکنون بر روابط تهران، واشنگتن و تلآویو حاکم است، شکنندهتر از هر زمان دیگری در سالهای اخیر به نظر میرسد. از یک سو، اسرائیل آزمایشهای موشکی ایران را فرصتی (یا بهانهای) برای یکسره کردن کار تاسیسات راهبردی ایران میبیند و برای این کار، فشار لابیهای خود در واشنگتن را به حداکثر رسانده است.
از سوی دیگر، لحن تند مورگان اورتگاس در شورای امنیت نشان میدهد که دولت آمریکا -چه تحت تاثیر فشارهای اسرائیل و چه بر اساس ارزیابیهای اطلاعاتی خود- سیاست «فشار حداکثری» را به فاز جدیدی وارد کرده است که در آن گزینههای نظامی دیگر روی میز خاک نمیخورند.
با این حال، ایران همچنان بر مواضع خود پافشاری میکند و نشان داده است که قصد عقبنشینی در برابر تهدیدها را ندارد. در روزهای آینده، همه نگاهها به این خواهد بود که آیا واشنگتن نهایتاً در برابر درخواست اسرائیل برای حمله تمکین خواهد کرد یا اینکه ترس از یک جنگ فراگیر منطقهای، بار دیگر طرفین را -هرچند موقت- از لبه پرتگاه به عقب خواهد کشید. آنچه مسلم است، فضای دیپلماتیک به شدت تنگ شده و صدای طبل جنگ، بلندتر از صدای دیپلماتها در راهروهای سازمان ملل به گوش میرسد.
در این میان در حالی که صدای طبل جنگ در خاورمیانه بلندتر از هر زمان دیگری به گوش میرسد و پرونده ایران روی میز شورای امنیت قرار گرفته، محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین ایران، بار دیگر با سلاح قلم به میدان دیپلماسی بازگشته است. او در مقالهای مشترک با امیرپارسا گرمسیری در مجله معتبر «فارین افرز»، پیشنهاداتی را برای خروج از بنبست کنونی مطرح کرده که میتواند به مثابه آخرین روزنه امید برای جلوگیری از برخورد نظامی تعبیر شود.
ظریف و گرمسیری در این مقاله که در نشریه تخصصی شورای روابط خارجی آمریکا منتشر شده، استدلال میکنند که تهران و واشنگتن هنوز هم میتوانند مسیر دیپلماسی را انتخاب کنند، اما نه با فرمولهای قدیمی. نویسندگان پیشنهاد «اجرای نسخه بهروز شدهای از برجام» را مطرح میکنند.
این ایده بر این مبنا استوار است که اگر گره کور هستهای با یک توافق مدرنتر باز شود، راه برای گفتگو درباره موضوعات دشوارتر و حساستر نیز هموار خواهد شد. در این مقاله آمده است: «اگر تهران و واشنگتن بتوانند نسخه بهروزرسانی شدهای از برجام را اجرا کنند، شاید قادر شوند موضوعات دشوار دیگر مانند امنیت منطقهای و کنترل تسلیحات را نیز مدیریت کنند.»
این گزاره از آن جهت حائز اهمیت است که مقامات غربی همواره از محدود بودن برجام به مسائل هستهای انتقاد میکردند و اکنون ظریف، چشماندازی را ترسیم میکند که در آن توافق هستهای، پلهای برای ورود به مباحث امنیتی منطقه است.
یکی از نکات کلیدی و متفاوت این یادداشت، تلاش نویسندگان برای بازتعریف نقش ایران در ژئوپلیتیک منطقه است. در شرایطی که آمریکا و اسرائیل تلاش دارند ایران را به عنوان عامل بیثباتی معرفی کنند، ظریف و گرمسیری با اشاره به «فرهنگ، تاریخ و موقعیت جغرافیایی» ایران، این کشور را یک «میانجی طبیعی» در منطقه میخوانند.
آنها استدلال میکنند که ایران پتانسیل آن را دارد که تسهیلکننده گفتگوها در منطقه باشد، نه مانع آن. این تغییر گفتمان از «ایران به عنوان تهدید» به «ایران به عنوان فرصت»، تلاشی آشکار برای خنثی کردن پروژه امنیتیسازی جمهوری اسلامی در محافل تصمیمگیری واشنگتن ارزیابی میشود.
انتشار این مقاله در «فارین افرز» – که به عنوان تریبون نخبگان سیاست خارجی آمریکا شناخته میشود – و در زمانی که گزینههای نظامی روی میز پنتاگون و تلآویو قرار دارد، پیامی روشن دارد. ظریف که اکنون ریاست اندیشکده «پایاب» را بر عهده دارد، به همراه گرمسیری، دانشجوی دکتری روابط بینالملل، سعی دارند صدایی متفاوت از آنچه در راهروهای تندروی سیاسی تهران و واشنگتن شنیده میشود، به گوش جهان برسانند.
آنها هشدار میدهند که تداوم وضعیت فعلی و اصرار بر سیاستهای تقابلی، نه تنها به امنیت پایدار منجر نمیشود، بلکه فرصتهای تاریخی برای همکاری در حوزههایی که منافع مشترک وجود دارد را میسوزاند.
مقاله محمدجواد ظریف و امیرپارسا گرمسیری را میتوان تلاشی استراتژیک برای «خرید زمان» و «تغییر ریل» در لحظه صفر درگیری دانست. در حالی که دیپلماتهای فعلی در نیویورک مشغول جدال لفظی هستند و نظامیان انگشت بر ماشه دارند، ظریف نسخهای را پیشنهاد میدهد که در آن «توافق» همچنان ممکن است، اما مشروط به ارادهای برای «بهروزرسانی» نگاه به توافقات پیشین.
پرسش اساسی اینجاست که آیا در فضای به شدت قطبی شده کنونی، که اعتماد بین تهران و واشنگتن به پایینترین سطح تاریخی خود رسیده و اسرائیل برای اقدام نظامی فشار میآورد، گوشی برای شنیدن این پیشنهادات در کاخ سفید یا بیت رهبری وجود دارد؟ یا اینکه این مقاله تنها به عنوان سندی از «آنچه میتوانست بشود و نشد» در تاریخ روابط پرتنش دو کشور باقی خواهد ماند.