اختصاصی گروه سیاسی/ نیکان توحیدی
این روزها بخشهای مختلف دولت در حال نهایی کردن لایحه بودجه ۱۴۰۵ هستند. در همین حال ۱۸۰ اقتصاددان و کنشگر اقتصادی و اجتماعی، طی نامهای خطاب به مسعود پزشکیان، نوشتند: اصلاح قیمت بنزین و سایر حاملهای انرژی، اگر قرار است به عدالت منجر شود باید با اصلاح همزمان سمت هزینههای بودجه حکمرانی همراه باشد.
امضاکنندگان نامه فوق سه مطالبه مشخص را مطرح کردند که عبارت است از حذف بودجه نهادهای فاقد نقش عمومی، شفافسازی کامل دریافتها و پرداختهای دولت و کاهش جدی بودجه سازمانهایی که خدمت آنها با هزینههایشان تناسب ندارد.
بلعیده شدن بودجه کشور توسط نهادهای مذهبی
مهمترین بخشی که هر ساله و در زمان تدوین، بررسی و تصویب لوایح بودجه مورد انتقاد مردم قرار میگیرد، بودجه نهادهای مذهبی است.
این نهادها بدون اینکه پاسخگوی عملکرد خود باشند، بودجههای چند هزار میلیاردی را از سر سفره مردم میبلعند و به جز شعارهای متوهمانه، تاکنون دستاورد مشخصی نداشتهاند.
به عنوان نمونه، فلاحتپیشه، نماینده ادوار مجلس، چندی پیش افشا کرد که یک نهادی که به ظاهر کار تبلیغ دین میکند، پس از اینکه ۶ سال از بودجههای دولتی ارتزاق کرده بود، با افتخار مدعی شد که پس از ۶ سال یک فرد ژاپنی را مسلمان کرده است که بعدها مشخص شد که آن یک نفر هم ژاپنی نبوده است!
با بررسی لوایح بودجه، به فهرست بلندبالایی از این دست نهادهایی که به ظاهر دینی و فرهنگی هستند، برمیخوریم که سالانه میلیاردها تومان بودجه دریافت میکنند.
براساس گزارش سال گذشته مرکز پژوهشهای مجلس، مجموع اعتبارات دستگاههای حوزه دین، ارشاد اسلامی و اوقاف در لایحه بودجه ۱۴۰۴ بیش از ۴۰ هزار میلیارد تومان برآورد شد که میزان آن از ۱۰ وزارتخانههای جهاد کشاورزی، کشور، ارتباطات، صمت، ورزش و جوانان، فرهنگ و ارشاد اسلامی، گردشگری، امور خارجه، دادگستری و نفت بیشتر بود.
در ادامه به تعدادی از این نهادها اشاره میکنیم:
مرکز خدمات حوزههای علمیه، ۱۴ هزار میلیارد تومان!
شورای عالی حوزههای علمیه، هفت هزار میلیارد تومان!
سازمان تبلیغات اسلامی، پنج هزار میلیارد تومان!
سیاستگذاری حوزه علمیه خواهران، ۱۴۶۰ میلیارد تومان!
جامعه المصطفی العالمیه، ۱۷۵۶ میلیارد تومان!
ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، ۲۴۲ میلیارد تومان!
ستاد اقامه نماز ، ۱۲۹ میلیارد تومان!
آستان آیتالله خمیی، ۲۱۰ میلیارد تومان!
مجمع جهانی اهل بیت (ع)، ۲۹۱ میلیارد تومان!
مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، ۱۴۱ میلیارد تومان!
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۹۱۴ میلیارد تومان!
موسسه آموزشی و پژوهشی آیتالله خمینی، ۵۰۰ میلیارد تومان!
حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۴۳۱ میلیارد تومان!
مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، ۱۶۳۷ میلیارد تومان!
شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، ۲۷۱ میلیارد تومان!
مرکز رسیدگی به امور مساجد، ۱۵۱ میلیارد تومان!
شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، ۳۲۳ میلیارد تومان!
موسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی، ۳۰۱ میلیارد تومان!
پژوهشکده فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۵ میلیارد تومان!
مرکز الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت، ۳۷۱ میلیارد تومان!
دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۰۴۳ میلیارد تومان!
بنیاد قرب بقیه الله، ۱۹۵۴ میلیارد تومان!
سازمان اوقاف و امور خیریه، ۷۶۰ میلیارد تومان!
سازمان حج و زیارت، ۵۰۰ میلیارد تومان!
دانشگاه مذاهب اسلامی، ۳۳۰ میلیارد تومان!
دانشگاه اهل بیت (ع)، ۱۷۸ میلیارد تومان!
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، ۳۳۰۰ میلیارد تومان!
اینها تنها تعدادی از نهادهای مذهبی هستند که هر ساله از بودجه عمومی کشور ارتزاق میکنند و تازه باید به فهرست، بودجه 35 هزار میلیارد تومانی صدا و سیما را هم اضافه کرد که در راستای ترویج فرهنگ اسلامی حرکت میکند.
از سوی دیگر صدها نهاد ریز و درشت دیگری هم هستند که با واسطه از بودجه عمومی کشور و یا به زبان سادهتر “سفره انقلاب” بهرهمند میشوند. به عنوان نمونه سالانه میلیاردها تومان برای کمک به مدارس دینی اهل سنت و یا صندوق مشارکتهای قرآنی پرداخت میشود.
بودجه بسیاری از این نهادها در سال ۱۴۰۴ نسبت به سال ۱۴۰۳ ، رشدی ۳۰ تا ۱۳۰ درصدی را تجربه کردند و باید منتظر همین میزان رشد برای بودجه ۱۴۰۵ هم باشیم، زیرا اعدادی که گفته شد و هوش از سر هر انسانی میبرد، مربوط به سال جاری است که هنوز بودجه سال آینده این نهادها نهایی نشده است.
نان و آب مردم فدای ترویج آرمانهای انقلاب
روزی که علی اکبر ولایتی به مردم ایران نهیب زد که چرا مانند یمنیها به دور خود لنگ نمیپیچید و با یک تکه نان، روز را شب نمیکنید و یا زمانی که علمالهدی به مردم ایران خرده گرفت که چرا “اشکنه پیاز” نمیخورند، به بودجههای میلیاردی نهادهای مذهبی اشاره نکردند و نمیخواستند مردم بدانند که چه میزان از پول آنها صرف ترویج آرمانهای انقلاب میشود.
در روزهایی که قیمت یک کیلو گوشت قرمز از 750 هزار تومان گذشته، یارانه نقدی 300 یا 455 هزار تومانی حتی هزینه چند روز خوراک حداقلی یک خانواده چهارنفری را هم تأمین نمیکند، نرخ تورم مواد غذایی بالای 45 درصد است، دولت بودجهای برای مقابله با آلودگی هوا، بیبرقی، بیآبی و بیگازی ندارد و میلیونها نفر زیر خط فقر مطلق زندگی میکنند، دولتها لوایحی به مجلس ارسال میکنند که چندین هزار میلیارد تومان فقط برای نهادهای دینی، تبلیغی و حوزوی در نظر گرفته میشود.
این بودجهها در شرایطی تخصیص مییابد که بیمارستانها با کمبود دارو و تجهیزات دست و پنجه نرم میکنند، حقوق معلمان عقب افتاده، کارگران اخراج شده و بیکارند و میلیونها نفر از دریافت یارانه حذف و به عبارتی بهتر محروم شدهاند، مانند آن پیرزن بازنشسته با حقوق 14 میلیون تومانی که از نظر دولت در دهک دهم قرار داد و از یارانه ماهانه محروم شده است.
نکته مهم در بودجه نهادهای مذهبی این است که اکثر آنها با این ادعا که کار فرهنگی انجام میدهند، از مالیات هم معاف هستند و مالیات نمیدهند و بیشتر آنها حتی گزارش عملکرد مالی سالانه خود را هم منتشر نمیکنند.
به عنوان نمونه مرکز خدمات حوزههای علمیه هیچگاه تعداد دقیق طلاب دریافتکننده شهریه را اعلام نکرده و یا سازمان تبلیغات اسلامی هرگز نگفته که برای علم کردن بیلبوردهای تبلیغاتی با شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل، چقدر هزینه کرده است. همچنین جامعه المصطفی به بهانه مسائل امنیتی، تعداد دانشجویان خارجی و هزینه تحصیل و نحوه زندگی آنها را همواره محرمانه اعلام میکند.
به طور قطع ارقام میلیاردی بودجه نهادهای مذهبی پیام روشنی برای جامعه دارد و نشان میدهد که اولویت نظام، حفظ پایه ایدئولوژیک خود است، نه معیشت مردم. وقتی مردم برای تأمین نان شبشان به سختی میافتند، دولت ترجیح میدهد به جای شغل و مسکن و بیمارستان و مدرسه، برای حوزه علمیه، مداحان، بیلبورد مرگ بر آمریکا و تربیت طلاب خارجی بودجه کلان اختصاص دهد.
این بودجه نه تنها شکاف طبقاتی را عمیقتر میکند، بلکه اعتماد عمومی را نیز نابود ساخته است. مردمی که میبینند حقوق یک طلبه تازهکار گاهی دو برابر حقوق یک استاد دانشگاه است، دیگر به شعار «مردمسالاری دینی» باور نخواهند داشت و به عبارتی بهتر، دریافتهاند که این شعارها فقط برای خالی کردن جیب آنهاست.
بودجه میلیاردی نهادهای مذهبی در اوج فقر مردم، این ضربالمثل قدیمی را در ذهنها تداعی میکند “چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است”