اختصاصی هموطن؛ گروه سیاسی/ نیکان توحیدی
در فضای پرتلاطم سیاسی و اجتماعی ایران، نظرات مهری طالبی دارستانی به عنوان یکی از چهرههای جنجالی جریانهای تندرو،بارها به تیتر اخبار تبدیل شده است. او که خود را فعال حوزه زنان وخانواده معرفی میکند، با اظهاراتی که اغلب در تضاد با مطالبات و حقوق زنان ایرانی قرار دارد، مورد توجه قرار گرفته است.
طالبی دارستانی، خود را دختر شهید معرفی کرده و مدعی است که پدرش در دهه 60 و در درگیری با اعضای سازمان مجاهدین خلق ترور شده است. وی اگر چه اسنادی در این ارتباط ارائه نمیکند، اما از همین طریق سهمیه ورود به دانشگاه را کسب کرده و حالا خود را دکتر معرفی میکند.
مهری طالبی دارستانی همچنین خود را همسر یک جانباز دفاع ازحرم میداند. اگر چه نامی از همسر وی و اسناد جانبازی او در رسانهها موجود نیست و این موارد فقط ادعای او بوده، اما این نکته تایید شده است که “مهری” در حالی که فقط 15 و یا 16 سال داشته، به همسری این فرد درآمده و به نوعی کودکهمسر بوده است.
البته مهری طالبی دارستانی، همین نسخه غیرانسانی را برای دخترش هم پیچیده و او را در حالی که بیشتر از 16 سال نداشته، به عقد یک پسربچه درآورده که حتی به سن انجام خدمت سربازی هم نرسیده بود.
مهری طالبی دارستانی در اوج مبارزات زنان و دختران ایرانی در جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی”، دختران ایرانی معترض به حجاب اجباری و معترضان به قتل “مهسا امینی” را عدهای “بیمادر” خطاب کرد. همان زمان مشخص گردید که وی در حمله و توهین به مردم، حد و مرزی برای خود نمیبیند.
وی در سالهای اخیر با اتکا به حملههای گاهوبیگاه به فعالان سیاسی و اینکه فرزند شهید و همسر جانباز بوده، حسابی از “سفره انقلاب!” بهرهمند شده است. در سوابق او سمتهایی چون مدیراداره عفاف و حجاب ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان تهران دیده میشود که از این سمت به دلیل توهین به مسعود پزشکیان اخراج شد.
زندگی و سوابق مهری طالبی دارستانی
مهری طالبی دارستانی در سالهای اخیر به عنوان یک فعال اجتماعی-سیاسی در محافل تندرو ظاهر شده است. بر اساس بیوگرافی منتشر شده در رسانهها، او در سالهای پایانی دهه 90 شمسی،مسئول میز زن و خانواده سپاه تهران بود. طالبی دارستانی خود را”بانوی فعال و مددکار اجتماعی”، “کارشناس حوزه زنان” و”دانشجوی دکترای مطالعات زنان” معرفی میکند.
او با استفاده از روابط ویژهای که با جریان تندرو پایداری دارد، همواره از سوی شبکههای مختلف صدا و سیمای جلیلی – جبلی، به تلویزیون دعوت شده و در هر مصاحبه هم به مخالفان حجاب اجباری توهین میکند.
زندگی شخصی طالبی دارستانی نیز بخشی از روایت عمومی همیشگی او در رسانهها است. او همیشه مدعی میشود که دختر”شهید ترور” است؛ و این موضوع را به عنوان نمادی از تعهدخانوادگی خود به انقلاب برجسته میکند. همسرش را هم جانباز “دفاع از حرم” معرفی کرده و خود را فعال “جنگ نرم” میداند. به عبارتی سراسر زندگینامه او را جنگ و ادعای حضور در جنگ فراگرفته است.
این روایتها، او را در میان حامیانش به عنوان یک “زن انقلابی” تثبیت کرده، اما منتقدان آن را ابزاری برای مشروعیتبخشی به مواضع افراطیاش میدانند.
فعالیتهای او عمدتا در حوزههای فرهنگی – اجتماعی با رویکرد سرکوبگرایانه و تندروی متمرکز است. از سازماندهی تجمعهای مدافعان حجاب اجباری تا مطالبه فیلترینگ و محاکمه مقامات سابق مانند محمدجواد ظریف و حسن روحانی. او همچنین در کمپینهای انتخاباتی، مانند حمایت از سعید جلیلی در خرداد 1403، شرکت کرده و همواره یکی از حامیان اصلی جریان اقتدارگرا و سرکوبگر بوده است.
با این حال، این نقشها اغلب با انتقاداتی همراه بوده که او را به عنوان نمادی از “گروههای آتش به اختیار” توصیف میکنند.
ادعای سکته؛ روایتی که جنجال به پا کرد
رویداد اخیر که نام طالبی دارستانی را دوباره بر سر زبونها انداخته، ادعای سکته او پس از احضار به دستگاه قضایی است. محمد منان رئیسی، نماینده قم در مجلس مدعی شد که “خانم طالبی دارستانی ساعتی بعد از احضار دچار حمله شدید عصبی و سکته شده و اکنون در بیمارستان بستری است” این ادعا، که به “بازجویی بیادبانه توسط نیروهای امنیتی و قضایی” نسبت داده شد، موجی ازحمایتها را در میان حامیانش برانگیخت. محمد کرباسی، دبیر ستادامر به معروف قم، نیز مدعی شد که “خانم دکتر طالبی دارستانی دچار حمله عصبی شده، شرایط وخیمی دارند و شدیدا محتاج دعای مومنین است”
ادعای اینکه طالبی دارستانی پس از احضار به دستگاه قضایی و انجام بازجویی دچار سکته شده و حال جسمی او وخیم است، موجب خنده و تمسخر کاربران در فضای مجازی شد و حتی محمدجوادآذری جهرمی، وزیر اسبق ارتباطات، با کنایه نوشت: “مبارز که با یک احضار سکته نمیکند.”
جریانهای تندرو که همواره مدعی به پاکی و دستکاری و مصون از خطا بودن دستگاه قضایی و بازجوها و ضابطان قضایی هستند و هر کس مدعی بدرفتاری این دستگاه با فعالان سیاسی و مدنی و اجتماعی بوده را متهم به دروغگویی کرده و میکنند، ناگهان فریاد وامصیبتا سرداده و تاکید داشتند که به دلیل بدرفتاری بازجوها، مهری طالبی دارستانی سکته کرده و حال او وخیم است.
اما قوه قضائیه این روایتها را تکذیب و مرکز رسانهای قوه قضائیه اعلام کرد: “وی بلافاصله محل دادسرا را ترک کرده، یک روز بعد باپای خودش به بیمارستان مراجعه کرده… پزشکان تأیید کردند سکته قلبی یا مغزی نداشته و میتواند مرخص شود.”
رسانهها نیز گزارش دادند که بستری به درخواست خود طالبی دارستانی بوده و مشکل حادی وجود نداشته است.
این تناقض، سؤالاتی را برانگیخت که آیا ادعای سکته ابزاری برای بسیج حامیان بود؟ یا نشانهای از فشارهای واقعی بر فعالان تندرو؟در هر صورت، این رویداد، طالبی دارستانی را به عنوان قربانی یامظلومنما برجسته کرد، در حالی که مواضع قبلیاش علیه زنان، این تصویر را پیچیده میسازد.
از سوی دیگر حامیان این فرد تندرو حالا از یک سو نمیتوانند بگویند که دستگاه قضایی دروغ میگوید و طالبی دارستانی سکته کرده و از سوی دیگر نمیتوانند بگویند که ادعای آنها مبنی بر سکته و وخامت حال جسمانی او و نیازش به دعای مومنین از ابتدا کذب بوده است!
کلینیک ترک بیحجابی؛ نماد مخالفت با آزادیهای زنان
یکی از جنجالیترین ابتکارات طالبی دارستانی، ایده “کلینیک ترک بیحجابی” است. او با ادعای اینکه “گروهی از زنان برای بیحجاب شدن تحت فشار هستند”، پیشنهاد داد که “پس از بررسیهای تخصصی، اولین کلینیک مشاوره و حمایت از بازگشت به حجاب باعنوان کلینیک ترک بیحجابی در تهران راهاندازی شود”
این طرح، که بیحجابی را به “اعتیاد” تشبیه میکرد، موجی ازانتقادات را برانگیخت. فعالان حقوق زنان آن را توهینآمیز و نشانهای از فشار سیستماتیک برای محدود کردن آزادیها و انتخابهای شخصی زنان دانستند.
این ایده هرگز اجرا نشد، زیرا بودجهای به آن از سوی حاکمیت اختصاص نیافت و در اینگونه موارد هم نیروهای انقلابی اگر بودجهای از سفره انقلاب وجود نداشته باشد، کار را رها میکنند. البته با وجود اینکه ایده مضحک طالبی دارستانی عملیاتی نشد، اما نمادی ازرویکرد او به زنان ایرانی محسوب میشود.
طالبی دارستانی از یک سو مخالفان حجاب اجباری را به معتادان تشبیه میکند و از سوی دیگر هرگونه اعتراض به سرکوب زنان را تلاش برای هرزگی معرفی کرده است.
نظرات شاذ علیه زنان؛ از توهین به پزشکیان تا مخالفت با آموزشهای جنسی
طالبی دارستانی در اظهاراتش، اغلب مرزهای اخلاقی و حقوقی رانقض کرده است. وی چندی پیش و پس از مصاحبه تلویزیونی مسعودپزشکیان، در فضای مجازی نوشت: “لات، طلبکار، دروغگو،بیخاصیت، ندانمکار، نادان، ناتوان، ترسو، کمعقل، سست، بیاراده،بیحمیت… صفاتی است که یک رئیسجمهور نباید داشته باشد.”
این اظهارات توهین آمیز که تلویحا به پزشکیان اشاره داشت، منجر به اخراجش از ستاد امر به معروف شد.
حملات طالبی دارستانی تنها محدود به مخالفان حجاب اجباری نیست و او حتی پا را فراتر نهاده و خواستار جلوگیری از هرگونه آگاهی بخشی به جامعه در حوزههای مختلف است. از جمله اینکه او مخالف آموزش مسائل جنسی است.
وی ارائه آموزشهای جنسی را “ترویج هرزگی” میداند و معتقد است که این آموزش با هدف پیشگیری از بیماریهای پرخطر و یا بارداری ناخواسته، در حقیقت برای ترویج هرزگی در جامعه و منحرف کردن دختران بوده و باید جلوی آن را گرفت!
نقش فعال در تجمعها و کمپینها؛ بسیج علیه دختران ایرانی
طالبی دارستانی سازمان دهنده تجمعهای حامیان حجاب اجباری بوده است. او در اکثر تجمعهایی که به بهانه حمایت از حجاب برگزار میکند، از کودکان استفاده کرده و این اقدام موجب اعتراض بسیاری به وی به دلیل استفاده ابزاری از کودکان شده است. اما طالبی دارستانی مخالفان خود را متهم به مخالفت با موازین اسلامی کرده و مدعی میشود که الگوی ما حضرت زینب است که در کربلا با کودکان همراه بود!
تناقضات رفتاری و تأثیر بر جامعه زنان ایران
مواضع طالبی دارستانی، تناقضهای عمیقی در خود دارد. زنی که از “نقش پرشکوه زنان” در ستاد انتخاباتی جلیلی سخن میگوید، اماآن را به چارچوب ایدئولوژیک محدود میکند. برای تاسیس کلینیک ترک بیحجابی به دنبال بودجه است و از سوی دیگر آزادیهای زنان را انکار میکند. زنان را تا حد یک برده در برابر مردان پایین میآوردو اعتقادی به حقوق اساسی آنان ندارد، اما همزمان به مدعی حمایت از زنان و دختران است.
ادعای سکته او هم، هرچند تکذیبشده، ابزاری برای بسیج مخالفان دختران و زنان ایرانی شد و نشان داد چگونه چنین روایتهایی برای حفظ قدرت استفاده میشوند.
در جامعهای که جنبش مهسا امینی حقوق زنان را برجسته کرد،صداهایی مانند طالبی دارستانی، شکافها را عمیقتر میکند. امثال طالبی دارستانی، دختران را به “مادران آینده” تقلیل میدهند و طرح مطالبات آنها با پوشش “نفوذ” سرکوب میکنند.
مهری طالبی دارستانی، امروز نمادی از افراطگرایی در حوزه زنان است. از کلینیک ترک بیحجابی تا توهین به مقامات و ادعای سکته،نظراتش شاذ و مخالف با آزادیهای زنان ایرانی است. در حالی که حامیانش او را “مدافع عفاف” میدانند، منتقدان، او را عامل سرکوب زنان معرفی میکنند. آینده، نشان خواهد داد آیا چنین صداهایی تضعیف میشوند یا با رویدادهایی مانند احضار اخیر، تقویت خواهند شد. آنچه مسلم است، زنان ایرانی، فراتر از این روایتها، درجستجوی عدالت و برابری هستند.