اختصاصی هم وطن؛ گروه سیاسی/ ماهور ایرانی
علی لاریجانی، سیاستمداری کهنهکار با بیش از چهار دهه حضور مستمر و تأثیرگذار در پستهای کلیدی جمهوری اسلامی، میتوان او را به مثابه یک سیاستمدار پوستانداز در ساختار قدرت ایران معرفی کرد. کارنامه او در دهههای گذشته مسیری پرفراز و نشیب سپری کرده به طوری که از یک چهره راست سنتی و ایدئولوژیک در دهه ۷۰، به یک اصولگرای میانهرو و حامی تعامل در دهه ۹۰ و در نهایت، به یک استراتژیست امنیتی در دوران کنونی تبدیل شده است.
لاریجانی در اوایل دهه ۶۰ به عضوی از نیروی نظامی سپاه پاسداران درآمد و تا سال ۱۳۷۱ در ردههای بالای نظامی چون جانشین رئیس ستاد مشترک سپاه فعالیت کرد. اما جهش اصلی او از میادین نظامی به عرصه فرهنگی و سیاسی،با انتصاب به ریاست سازمان صداوسیما (۱۳۷۲ تا ۱۳۸۳) رخ داد.
۱۱ سال ریاست او بر سازمان صدا و سیما، با تاسیس کمی شبکهها مانند شبکههای استانی، خبر، العالم، الکوثر و… همراه بود. اما مهمترین ویژگی این دوران، بروز هویت سیاسی او به عنوان یک چهره راست سنتی و محافظهکار بود. برنامههای پرچالشی چون «هویت» که به چالشکشیدن چهرههای سیاسی و فکری اصلاحطلب در آن دوران میپرداخت، مهمترین میراث بحثبرانگیز آن دوره است که نشاندهنده خط فکری او در آن مقطع بود. اما قبل از رسیدن به ساختمان جام جم، در مدت کوتاهی که در وزارت ارشاد فعالیت کرد، جز مخالفان ویدیو بود و تلاش کرد با انتشار فیلمهای مجاز این ممنوعیت را بشکند که این روند نشان دهنده تفکری فنی و عملگرایانه در کنار دیدگاه ایدئولوژیک بود.
پس از ترک صداوسیما، لاریجانی وارد حساسترین حوزههای سیاست خارجی شد و سپس ریاست قانونگذاری کشور را بر عهده گرفت. او در اولین دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، دبیر شورای عالی امنیت ملی شد و پرونده هستهای را در دست گرفت. یکی از دستاوردهای مهم مذاکرات دوره لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی، توافقی به نام «مدالیته» بود که با هدف بازنگری در مسائل گذشته هستهای ایران و بستن پرونده ابهامات در آژانس بینالمللی انرژی اتمی به دست آمد. این توافق، چارچوبی برای حل و فصل مسائل پادمانی باقیمانده را فراهم میکرد تا زمینه برای عادیسازی پرونده ایران فراهم شود. برخی تحلیلگران این توافق را «موفق» و نشاندهنده توان دیپلماتیک لاریجانی در مدیریت بحران ارزیابی میکنند.
مذاکرات وی با خاویر سولانا، که با استعفای او در مهرماه ۱۳۸۶ و در میانه کار پایان یافت. دلایل اصلی استعفای او، به ناتوانی در هماهنگی با رویکرد دولت وقت در قبال پرونده هستهای بازگشت. این استعفا نشانگر شکاف عمیق میان دو جناح اصولگرایی در نحوه اداره پروندههای کلان ملی بود و نقطه عطفی در تغییرمسیر سیاسی لاریجانی از راست سنتی به سمت عملگرایی محسوب میشود. این استعفا نشاندهنده آن بود که لاریجانی در آن زمان ، مخالف سیاستهای تندروانه و غیرقابل انعطاف احمدینژاد در قبال غرب بود و اولین نشانه از فاصلهگیری لاریجانی از جریان تندرو در جبهه اصولگرایی بود.
لاریجانی پس از کناره گیری از دولت وارد سیاست قانون گذاری در مجلس شد و ۱۲ سال در مجالس هشتم، نهم و دهم رکورددار ریاست مجلس شد. ریاست او بر مجلس، او را به یک نیروی میانهرو و موازنه ساز در برابر دولتها، بهویژه در برابر دولت روحانی، تبدیل کرد اما در برابر احمدی نژاد همچنان یک رویکرد تهاجمی در پیش گرفت.
یکی از مهمترین روزهای ریاست علی لاریجانی در مجلس جمهوری اسلامی و تقابل با محمود احمدینژاد مربوط به یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۱ بود که در تاریخ سیاسی ایران به عنوان «یکشنبه سیاه مجلس» ماندگار شد. روزی که جلسه علنی مجلس شورای اسلامی، با دستور کار استیضاح وزیر کار دولت دهم آغاز شده بود، ناگهان به صحنه تصفیهحسابهای علنی و افشاگریهای جنجالی میانرؤسای دو قوه مجریه و مقننه تبدیل شد و افکار عمومی را در بهتی عمیق فرو برد.
داستان از استیضاح عبدالرضا شیخالاسلامی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی،به دلیل انتصاب سعید مرتضوی « معاون دادستان وقت کل کشور» به ریاست سازمان تأمین اجتماعی آغاز شد. نمایندگان معتقد بودند این انتصاب غیرقانونی است. اما گره اصلی زمانی کور شد که محمود احمدینژاد، برای دفاع از وزیر خود پشت تریبون قرار گرفت. در اوج تنشها و پس از متهم کردن علی لاریجانی، به دخالت در امور اجرایی، احمدینژاد اقدام به پخش یک کلیپ تصویری کرد. این کلیپ، که به گفته احمدینژاد، محتوای گفتوگو میان فاضل لاریجانی (برادر رئیس مجلس) و سعید مرتضوی درباره یک ماجرای مالی و درخواستهای نامشروع را در بر داشت، مجلس را به مرز انفجار رساند.
در مقابل این اقدام بیسابقه، علی لاریجانی، رئیس مجلس، واکنشی تهاجمی در قبال رفتار احمدینژاد از خود نشان داد. او بلافاصله پس از پخش کلیپ، پشت تریبون قرار گرفت و با متهم کردن احمدینژاد به فرافکنی، از طرح ادعاهای بدون سند و تهدید به افشاگری انتقاد کرد. او با اشاره به سابقه «بگم بگمهای»احمدینژاد، این اقدام را تنها یک پروژه شخصی و بیارتباط با استیضاح دانست و از رئیسجمهور خواست هرچه دارد بگوید و در نهایت با اعلام آنکه شئونات مجلس شورای اسلامی از سوی رئیس جمهور رعایت نشده محمود احمدینژاد و تیمش را از مجلس اخراج کرد.
اما این موضوع پایان کار نبود. علی لاریجانی که سالها از قم خود را به عنوان کاندید نمایندگی مجلس معرفی کرده بود تنها چند روز بعد از واقعه یکشنبه سیاهو پرده برداشتن از فسادهای خانوادگی علی لاریجانی، او در روز ۲۲ بهمن ۱۳۹۱ به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در شبستان امام خمینی (ره) در حرم حضرت معصومه (س) حاضر شد اما مخالفان او که عمدتا از هواداران جبهه پایداری بودند با پرتاپ مهر نماز و کفش و همچنین با سر دادن شعار « خواص بیبصیرت،مایه ننگ ملت » از او استقبال کردند.
یکی از مهمترین بزنگاههای دوران ریاست لاریجانی، تصویب برجام بود. لاریجانی در مجلس دهم، با حمایت از این توافق و هدایت طرح آن، عملاً در جبهه تعامل و دیپلماسی با دولت قرار گرفت و با تندروهای اصولگرایی که مخالف برجام بودند وارد چالش جدی شد و بعد از تصویب آن در مجلس چهرههای تندرو آن زمان مجلس مانند حمید رسایی، علیرضا زاکانی، مهدی کوچک زاده و امثالهم عبارت تصویب ۲۰ دقیقهای برجام را به عنوان یک مهر منفی بر پیشانی لاریجانیثبت کردند. همین روند تقابل با اصولگرایان تندرو باعث شد تا اصولگرایان سنتیکه سالها از لاریجانی حمایت کردند به او پشت کنند.
علی لاریجانی در دفاع از تصویب برجام، همواره تأکید کرده که این اقدام «تصمیم نظام» بود و مجلس در چارچوب اختیارات خود و با در نظر گرفتن ملاحظات کلان حکومتی عمل کرده است. به عبارت دیگر، او این اقدام را نه یکتصمیم فردی، بلکه اجرای اراده عالی کشور برای پیشبرد توافق و خروج از چالش تحریمها دانست.
بعد از پایان دوران ریاست مجلس، علی لاریجانی در فکر رسیدن به قدرت اجراییبود. اما اولین حضور او در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ با شکستی بزرگ همراه شد. او در این انتخابات از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت و همین موضوع باعث شکل گیری درگیری لاریجانی با شورای نگهبان شد. هرچند که پیش از درگیری رئیس پیشین مجلس با شورای نگهبان، رهبری نظام هم در واکنش به رد صلاحیت لاریجانی از جفا به برخی از نامزدهای ریاست جمهوری خبر داد و باید جبران شود اما نه جبران شد و این پیامی به بیرون بود که حتی صحبتهایرهبری نظام تاثیری در تغییر نظر یکی از مهمترین استوانههای مخوف جمهوریاسلامی ندارد.
لاریجانی در نامهای از شورای نگهبان خواستار اعلام علنی دلایل رد صلاحیت شد اما شورای نگهبان از انتشار علنی آن سرباز زد و در نهایت انتشار یک نامه غیررسمی باعث شد رئیس پیشین مجلس در نامهای طولانی تمام مباحث مطرح شده از سوی شورای نگهبان را به چالش بکشد. به طور مثال یکی از دلایل رد صلاحیتلاریجانی ارتباط فرزندان او با پسر غلامحسین کرباسچی بود که لاریجانی در توجیه این اتهام آورده بود که نهادهای امنیتی برای رد صلاحیت او آنقدر عجولانه پرونده سازی کردند که حتی نمیدانستند کرباسچی هیچ فرزند پسری ندارد. درباره اقدامات اقتصادی فرزندان او در جهت ساخت و ساز و همچنین حمایت از میرحسین موسوی و مهدی کروبی اعلام کرد چه طور در همان دورهها صلاحیت او تایید شده اما در این دور رد صلاحیت شده است.
اما بعد از سه سال لاریجانی بار دیگر در انتخابات ۱۴۰۳ ثبت نام کرد. این بار قبل از حضور در ثبت نام با انتشار پستی در شبکههای اجتماعی و با استفاده از نقشه یک برنامه تاکسی اینترنتی از نقشه بیت رهبری، وزارت کشور و پاستور اینشائبه را مطرح کرد که قبل از حضور در انتخابات رایزنیهایی در جهت تاییدصلاحیت از بیت گرفته که ثبت نام کند و با پیروزی در انتخابات راهی پاستور شود که این موضوع دستمایه طنز خبرنگاران در همان زمان ثبت نام در وزارت کشور شد. در نهایت علی لاریجانی با دلیل نداشتن مدیریت کافی برای اداره کشور بار دیگردر آزمون شورای نگهبان رفوزه شد.
با گذشت تنها یک سال از انتخابات و پس از حمله نظامی به کشور از سویاسرائیل و آمریکا و حذف برخی از چهرههای مهم نظامی و امنیتی در کشور، نظام جمهوری اسلامی تصمیم گرفت تا از علی لاریجانی برای کنترل وضعیت امنیتیکشور استفاده کند و در نهایت با صدور حکمی از سوی مسعود پزشکیان بار دیگربه عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب شد. انتصاب مجدد او به اینسمت از سوی برخی تحلیلگران سیاسی نه تنها پایان مسیر سیاسیلاریجانی را لغو کرد، بلکه او را دوباره به قلب تصمیمسازیهای امنیتی و خارجیکشور بازگرداند. این بازگشت نشان میدهد که رهبری نظام در شرایط بحرانی که کشور با آن مواجه هست دست التماس خود را به یک دیپلمات – امنیتی کاردان دراز کرده است.
حالا که نظام جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیده که تندرویهای سالیانگذشته باعث شده تا به دره سقوط نزدیک شود، کار اداره اجرایی و امنیت کشور را به سیاستمداران میانه رو سپرده است.
اندیشه سیاسی مسعود پزشکیان به عنوان رئیسجمهور و علی لاریجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی نشاندهنده یک ائتلاف استراتژیک و نه همسانی کامل فکری است. این دو شخصیت هرچند در هدف مشترک «وفاق ملی و حل بحران» به یکدیگر نزدیک هستند، اما پیشینههای فکری و جایگاه کنونیآنها، تفاوتهایی را در رویکردها و اولویتها ایجاد میکند.
به طور مثال در حوزه سیاست خارجی رویکرد لاریجانی امنیتمحور بوده اما نگاه مسعود پزشکیان بر پایه توسعهمحوری چیده شده است. هرچند به دلیلحساسیت جایگاهی که دارند همگرایی زیادی دیده میشود، اما تفاوت در نحوه توجیه سیاستهاست. به طور مثال علی لاریجانی در حوزه روابط با غرب رویکردی امنیتمحور دارد. معتقد است نظام جمهوری اسلامی دشمنی ذاتی با غرب نداشته، اما رفتار سلطهجویانه غرب منجر به بحران شده است. هرچند با تعاملات اقتصادی با سایر کشورها مشکلی ندارد، اما خواهان حفظ استقلال و نپذیرفتن تحمیل است.
همچنین لاریجانی در موضوع سیاست منطقهای تأکید بر قدرت و نفوذ فرامرزیجمهوری اسلامی دارد و معتقد است دفاع از امنیت ملی در خارج از مرزها، نشاندهنده قدرت است.
در مقابل مسعود پزشکیان حامی احیای برجام و رفع تحریمها را رمز تحقق وعدههای اقتصادی دولت خود میداند و آن را به رشد ۸ درصدی اقتصاد گره میزند. پزشکیان رویکردی توسعهمحور دارد و خواهان ارتباطات گسترده بینالمللی از موضع برابر است و معتقد است بدون باز کردن مرزها با جهان، پیشرفت اقتصادیامکانپذیر نیست. پزشکیان همچنین تأکید بر همسایگی و تنظیم روابط دیپلماتیک دارد.
در حوزه داخلی، هر دو در وضعیت کنونی بر نیاز به وحدت و انسجام کشور تأکید میکنند، اما لاریجانی بیشتر بر مدیریت ساختار و بحران تمرکز کرده و پزشکیان بر عدالت و رضایت عمومی. در مجموع، علی لاریجانی و مسعود پزشکیان، هر دو از طیف میانهرو و عملگرای نظام جمهوری اسلامی به شمار میروند که بر حل مسائل از طریق تعامل، دیپلماسی و اجماع داخلی تأکید دارند.
با توجه به آنکه انتصاب لاریجانی بعد از جنگ ۱۲ روزه و به منظور کنترل و پایانوضعیت جنگی صورت گرفت عملکرد ۱۰۰ روز اول او حاکی از آن است که در برخیاز جاها به موفقیت و در بعضی از حوزهها به شکست رسیده است.
یکی از مهمترین کارنامه ۱۰۰ روزه لاریجانی به فعالیت شدید دیپلماتیکمنطقهای با هدف مدیریت و مهار بحرانها بوده است. این اقدامات، نشاندهنده احیای کنشگری ایران در منطقه از طریق کانالهای امنیتی است. لاریجانی در این مدت کوتاه، ۷ سفر خارجی به کشورهای کلیدی منطقه از جمله لبنان (دو بار)، عراق (دو بار)، روسیه (دو بار) و عربستان داشته است. هرچند احیای روابط با لبنان بعد از ترور سیدحسن نصرالله رهبر حزب الله و وضعیت خلع سلاح این گروه مسلح در لبنان با شکست مواجه شده اما در داخل و طرفداران داخلی نظام عقیده دارند که این موضوع کنترل شده است.
دیدار با محمد بن سلمان در ریاض، اندکی پس از تحولات منطقهای، به عنوان فرصتی برای تلطیف موضع سعودی و چانهزنی برای تغییر نگاه دولتهای عربیمنطقه به شمار رفت. حتی ارسال نامه پزشکیان به محمدبن سلمان پیش از عزیمت به آمریکا در جهت تقویت نقش میانجیگری عربستان برای برپایی مذاکره مجدد با آمریکا حاکی از همین نکته است که لاریجانی برای بقای نظام و عبور دادن از دره سقوط راهی جز پناه بردن به عربستان سعودی نداشته است.
در حوزه روابط با غرب برخی از تحلیلگران معتقد بودند که بازگشت او به دبیرخانهشورای عالی امنیت ملی، نشانهای از انعطاف حسابشده و گشایش در گفتگو با غرب باشد. اما همچنان سیاست عدم اعتماد به غرب در سیاست جمهوری اسلامیوجود دارد. نشانه آن عدم همراهی با آژانس بین المللی انرژی اتمی و تصویبقطعنامه جدید علیه ایران در اجلاس شورای حکام است که موجب شده سیاستپرهیز مقابله با غرب در نگاه سیاسی لاریجانی و پزشکیان در وضعیت کنونی با شکست مواجه شود.
در حوزه داخلی هم عمده تمرکز لاریجانی بر حفظ انسجام ملی و مدیریت فضایپساجنگ بوده است و جلوگیری از ابلاغ قانون حجاب در دبیرخانه شورا از جمله کارنامه قابل قبول او در سیاست داخلی است. همچنین با توجه به اظهارات او مبنی بر خاتمه پیدا نکردن جنگ و برقراری آتشبس، لاریجانی بر لزوم حفظ همبستگی ملی و جلوگیری از جدالهای غیرضروری میان جریانهای سیاسیتأکید کرده است. برخی تحلیلها، رویکرد او را تأکیدی بر پرهیز از دعواهایجناحی در شرایط حساس کنونی میدانند. اما دخالتهای نمایندگان مجلس و حملات پردامنه به دولت پزشکیان باعث شده چندان این رویکرد در حفظ همبستگیملی مورد پسند مخالفان قرار نگیرد.
با توجه به بازگشت لاریجانی به شورای عالی امنیت ملی آینده سیاسی او نیزمورد سوال برخی تحلیلگران سیاسی قرار گرفته است از جمله آنکه موقعیت فعلیاو به عنوان دبیر شعام، میتواند دو مسیر اصلی برای آینده سیاسی او داشته باشد. لاریجانی ممکن است تا انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۸ صبر کند تا با دست پر و تجربهای جدید و قوی از مدیریت عالی بحران، وارد کارزار انتخاباتیشود و خود را از آسیبهای احتمالی ورود زودهنگام به رقابتهای سیاسی مصون بدارد و با توجه به سابقه ردصلاحیت در انتخابات قبلی، برخی گمانهزنیها حاکی از آن است که به دلیل ناراحتی رهبری نظام از این موضوع، احتمال ردصلاحیتمجدد او در انتخاباتهای آینده، به ویژه ریاستجمهوری، کاهش یابد و همینحضور مجدد او در یک پست عالی نظام جمهوری اسلامی، این فرضیه را تقویتمیکند.
همچنین با توجه به ماهیت استراتژیک دبیری شورای عالی امنیت ملی،لاریجانی میتواند برای دورهای طولانیتر در این جایگاه باقی بماند و با فعالیتسیاسی در پشت صحنه و ایجاد کادرسازی و لابیگری حضور خود در نظام جمهوری اسلامی را تداوم ببخشد.