خانه اقتصاد ساندویچ سرد با سس تورم، تصویر واقعی برای زندگی غیر معمولی

هموطن پیامدهای تورم بر وضعیت تغذیه اقشار متوسط را بررسی کرد

ساندویچ سرد با سس تورم، تصویر واقعی برای زندگی غیر معمولی

ساندویچ تا همین یک دهه پیش برای بسیاری از مردم بخشی از زندگی روزمره و گره‌خورده با حس ساده‌زیستی بود؛ یک لقمه داغ و دم‌دست که می‌توانست اقشار متوسط جامعه را در میانه روز سرپا نگه دارد. اما امروز همان ساندویچ، به‌جای آن‌که بخشی از سبک زندگی باشد، به نمادی از فاصله عمیق میان درآمد و هزینه‌های مردم تبدیل شده است؛ لقمه‌ای که زیر لایه ضخیمی از «سُس تورم» سرد شده و طعم تلخ واقعیت اقتصادی را به سفره طبقه متوسط چکانده است.

اختصاصی گروه اقتصادی/ فرهاد فربودی

ساندویچ تا همین یک دهه پیش برای بسیاری از مردم بخشی از زندگی روزمره و گره‌خورده با حس ساده‌زیستی بود؛ یک لقمه داغ و دم‌دست که می‌توانست اقشار متوسط جامعه را در میانه روز سرپا نگه دارد. اما امروز همان ساندویچ، به‌جای آن‌که بخشی از سبک زندگی باشد، به نمادی از فاصله عمیق میان درآمد و هزینه‌های مردم تبدیل شده است؛ لقمه‌ای که زیر لایه ضخیمی از «سُس تورم» سرد شده و طعم تلخ واقعیت اقتصادی را به سفره طبقه متوسط چکانده است.

جهش تاریخی قیمت لقمه‌های روزمره تحول قیمت ساندویچ‌ها طی یک دهه گذشته، از یک تغییر ساده در بازار خوراکی‌ها فراتر رفته و به شاخصی روشن از بحران معیشت در ایران تبدیل شده است. در سال ۱۳۹۴، فلافل یکی از ارزان‌ترین غذاهای شهری بود و بین ۳۵۰۰ تا ۵۰۰۰ تومان قیمت داشت؛ همان فلافل امروز در تهران بین ۸۰ تا ۱۲۰ هزار تومان فروخته می‌شود، یعنی جهشی معادل ۱۵۰۰ تا ۲۴۰۰ درصد. هات‌داگ معمولی که آن سال‌ها ۶۰۰۰ تا ۷۰۰۰ تومان قیمت داشت، اکنون به بازه ۱۲۰ تا ۱۶۰ هزار تومان رسیده و با رشدی ۱۶۱۴ تا ۲۲۸۵درصدی، به یکی از نمادهای تورم خوراکی تبدیل شده است. 

همبرگر معمولی از ۱۰ تا ۱۲ هزار تومان به ۱۳۰ تا ۱۶۰ هزار تومان رسیده است؛ یعنی ۱۰۸۳ تا ۱۳۳۳ درصد افزایش. حتی ساندویچ ژامبون که زمانی با ۱۵ هزار تومان قابل خرید بود، امروز با قیمت ۱۴۰ تا ۱۸۰ هزار تومان عرضه می‌شود، معادل رشدی ۸۳۳ تا ۱۲۰۰ درصد. این اعداد نشان می‌دهد آنچه روزی غذای ساده روزمره بود، اکنون به کالایی رسیده که بسیاری از مردم باید برای خریدش حساب‌وکتاب کنند. هزینه‌های پروتئین و بحران تغذیه طبقه متوسط پایه اصلی این جهش قیمتی، افزایش بی‌سابقه قیمت مواد پروتئینی است؛ مسأله‌ای که مستقیماً سلامت تغذیه خانواده‌های طبقه متوسط و پایین را نشانه گرفته است. گوشت قرمز که در سال ۱۳۹۴ حدود ۳۰ تا ۳۵هزار تومان بود، امروز به بیش از ۷۰۰ هزار تومان رسیده است و این یعنی افزایش ۱۹۰۰ تا ۲۳۳۳ درصدی. مرغ نیز از قیمت ۵ تا ۷ هزار تومانی ده سال پیش، اکنون به بیش از ۱۵۰ هزار تومان رسیده و رشدی معادل ۲۱۴۳ تا ۲۹۰۰ درصد را تجربه کرده است. 

این تغییرات تنها یک گزاره اقتصادی نیست؛ بلکه به‌صورت مستقیم بر کیفیت تغذیه خانواده‌ها اثر می‌گذارد. کاهش مصرف گوشت و جایگزینی آن با غذاهای نشاسته‌ای‌تر و کم‌کیفیت، اکنون به واقعیتی فراگیر تبدیل شده است. بسیاری از کارشناسان می‌گویند مصرف پروتئین در دهک‌های میانی و پایین طی سال‌های گذشته به شکل محسوسی کاهش یافته و این روند می‌تواند آسیب‌های بلندمدت تغذیه‌ای ایجاد کند. فشار تورمی بر نان، سبزیجات و اقلام جانبی ساندویچ تورم، تنها گوشت و مرغ را گران نکرده؛ حتی «نان باگت» که ستون اصلی هر ساندویچ است، طی ده سال حدود ۱۰ برابر افزایش قیمت داشته است. هزینه سس، گوجه‌فرنگی، خیارشور و روغن هم بین ۸۰۰ تا ۱۵۰۰ درصد رشد کرده‌اند. این ترکیب نشان می‌دهد که حتی ارزان‌ترین بخش‌های یک ساندویچ نیز از تورم سهم سنگینی برداشته‌اند. 

برای خانواده‌ای که پیش‌تر یک ساندویچ ساده گزینه‌ای مقرون‌به‌صرفه برای وعده ناهار فرزندانش بود، اکنون همین انتخاب به یک هزینه سنگین تبدیل شده است. در چنین شرایطی، طبقه متوسط ناگزیر است حجم غذا را کوچک‌تر و دفعات مصرف را کمتر کند؛ فرآیندی که آرام و بی‌صدا بر کیفیت زندگی سایه می‌اندازد. اجاره مغازه و دستمزد؛ سهم پنهان در قیمت نهایی افزایش قیمت ساندویچ‌ها تنها به مواد اولیه مربوط نیست. بخش مهمی از هزینه نهایی، به فضای کسب‌وکار و هزینه‌های عملیاتی بازمی‌گردد. در سال ۱۳۹۴، اجاره یک مغازه کوچک در حوالی میدان انقلاب حدود ۳ تا ۵ میلیون تومان بود؛ اما امروز همان مغازه‌ها بین ۳۰ تا ۵۰ میلیون تومان اجاره می‌گیرند، یعنی افزایشی حدود ۱۰ برابر. دستمزد نیروی انسانی نیز طی این دوره ۸ تا ۹ برابر شده و هزینه انرژی، تعمیرات و نگهداری تجهیزات هم چند برابر شده است. 

در چنین محیطی، حتی اگر صاحب ساندویچی قصد داشته باشد منصفانه کار کند، قیمت نهایی ناگزیر افزایش می‌یابد. این پدیده تنها به رستوران‌ها محدود نیست؛ بلکه در بسیاری از صنوف خدماتی جریان دارد و به فشار مضاعف بر مصرف‌کننده منجر شده است. بازار لبنیات؛ نمونه‌ای از افت توان خرید مردم وضعیت بازار لبنیات نیز تصویری روشن از افت قدرت خرید مردم ارائه می‌دهد. به تازگی مدیرعامل یکی از کارخانه‌های تولید لبنیات اعلام کرده که با افزایش قیمت لبنیات، برگشت فرآورده‌ها بیشتر از گذشته شده زیرا مردم کمتر می‌خرند و همین موضوع موجب افت فروش شده است. قیمت مواد اولیه لبنیات در سه ماه اخیر ۷۰ درصد رشد کرده و شیر خام از ۲۳ هزار تومان به ۳۵ هزار تومان رسیده است.

۶۵ درصد قیمت شیرخام به نهاده‌های دامی مانند ذرت، جو، سویا و کاه وابسته است؛ نهاده‌هایی که در ماه‌های اخیر در سامانه بازارگاه به‌خوبی تأمین نشده‌اند. از سوی دیگر، شیوع تب برفکی در برخی دامداری‌ها تا ۳۰ درصد تلفات ایجاد کرده است. این چرخه معیوب باعث می‌شود هزینه تولید لبنیات افزایش یابد و در نتیجه، محصول نهایی با قیمتی عرضه شود که مردم توان خرید آن را ندارند. کاهش مصرف لبنیات امروز، برابر با افزایش هزینه‌های درمان فردا است. کاهش مصرف و اثرات بلندمدت بر رفاه عمومی نقطه مشترک میان قیمت ساندویچ، گوشت، مرغ و لبنیات، کاهش مصرف در طبقه متوسط است. خانوارهایی که پیش‌تر ساندویچ را به‌عنوان غذایی دم‌دست و مقرون‌به‌صرفه می‌دیدند، اکنون آن را جایگزینی پرهزینه برای یک وعده کامل می‌دانند. 

کاهش مصرف پروتئین، لبنیات و سبزیجات فرآیندی است که ابتدا در سبد خرید خانوارهای کم‌درآمد آغاز می‌شود، سپس به طبقه متوسط سرایت می‌کند و در نهایت به افت عمومی سلامت جامعه می‌انجامد. این روند تنها یک پیام دارد: تورم، سفره‌ها را آرام و بی‌صدا کوچک کرده است. بی‌توجهی سیاست‌گذاران به سفره مردم در چنین شرایطی، انتظار می‌رفت سیاست‌گذاران با برنامه‌ریزی دقیق‌تر، بازار نهاده‌های دامی را تثبیت کنند، اجاره‌بها را مهار کنند و با تقویت نظارت بر زنجیره تولید مواد غذایی، فشار قیمتی را کاهش دهند. با این حال شواهد نشان می‌دهد تصمیم‌گیرندگان اصلی چندان دغدغه سفره مردم را ندارند. نوسان شدید قیمت‌ها، کمبود نهاده‌ها و رکود مصرف، سه ضلع مثلثی هستند که در نبود سیاست‌گذاری هوشمندانه هر روز تیزتر می‌شوند.

نتیجه آن است که امروز غذاهای ساده‌ای مانند ساندویچ که روزی «غذای مردم» بود، به‌تدریج به کالایی نیمه‌لوکس تبدیل شده است. لقمه‌های کوچک، فاصله‌های بزرگ افزایش ۱۵۰۰ تا ۲۴۰۰ درصدی قیمت فلافل، جهش ۱۶۱۴ تا ۲۲۸۵ درصدی قیمت هات‌داگ و رشد بالای هزار درصدی همبرگر و ژامبون تنها نشانه تورم نیست؛ این اعداد روایتگر تغییری آرام اما عمیق در زندگی مردم‌اند. 

سفره طبقه متوسط، که زمانی قابل اتکا و قابل برنامه‌ریزی بود، اکنون در معرض فرسایش قرار گرفته است. وقتی یک ساندویچ ساده از دسترس بخش عمده‌ای از جامعه خارج می‌شود، باید پذیرفت که مسأله فقط گرانی نیست؛ بلکه شکاف میان درآمد و هزینه‌ها به نقطه‌ای رسیده که حتی کوچک‌ترین انتخاب‌های غذایی نیز برای مردم محاسبه‌پذیر شده‌اند. در چنین فضایی، «ساندویچ سرد با سُس تورم» دیگر یک استعاره نیست؛ تصویری واقعی از زندگی امروز است.

آخرین اخبار ایران و جهان

پیشنهاد هم‌وطن