یک بستر و دو رویا
صادق زیبا کلام: جمهوری اسلامی و عربستان، درست نقطهٔ مقابل یکدیگر با آقای ترامپ رفتار کردند. ما ترامپ را خوار و خفیف کردیم و ولیعهد عربستان نهایت احترام را به او گذارد. سؤال اینجاست که کدام رفتار به نفع «منافع ملی» دو کشور بود؟ در دور نخست ریاست جمهوریش، ترامپ خیلی اصرار و علاقه داشت که مبتکر تنشزدایی میان ایران و آمریکا بعد از حدود ۴۰ سال دشمنی بشود. نام آنرا نمایش بگذاریم، یا هر پدیدهٔ دیگری، میدانیم که ترامپ چقدر شیفتهٔ ایندست اقدامات است که خودش را بعنوان «صلحدهندهٔ مناقشات» مطرح نماید. تنشزدایی با ایران برای او یک پیروزی و دستاورد بزرگ محسوب میشد. او نخستوزیر ژاپن، یعنی سومین قدرت اقتصادی جهان را با نامهای خطاب به رهبری به ایران میفرستد. نخستوزیر ژاپن به ایران میآیند و مابقی داستان را میدانیم. رهبری حاضر نشدند نامهٔ ترامپ را دریافت نمایند و نخستوزیر ژاپن هم سرافکنده ایران را ترک میکند.
و حالا بعد از چند سال، نوبت به ترامپ رسیده که بما پشت کند. اینکه ترامپ، امروز دیگر چندان تمایلی به مراوده با ما ندارد، یادآور «این جهان کوه است و فعل ما ندا، سوی ما آید نداها را صدا» میباشد. یک روزی ما جواب سلام ترامپ را حاضر نبودیم بدهیم و امروز ترامپ حال و حوصلهٔ مذاکره با ما را ندارد. مطالباتش را خیلی صریح بیان کرده و میگوید یا ایران آنها را میپذیرد، که دیگر نیازی به مذاکره نیست. یا نمیپذیرد که باز هم نیازی به مذاکره نیست. در انگلیسی اصطلاحی است که میگوید: «یا همانطور که هست، بردار، یا دست بهش نزن»؛ که شده حکایت ترامپ با ما.
بن سلمان بر عکس ایران، نه به ترامپ توهین کرد و نه برخلاف آنچه تندروهای ما میگویند، در برابر ترامپ زانو زده و منافع کشورش را ششدانگ تقدیم آمریکا نموده. خریدهای نظامی بکنار (که ایکاش پول آنها را صرف پیشرفت و توسعهٔ کشورش میکرد)، او با آمریکاییها شراکت و سرمایهگذاری کرده و مثل هر شراکتی هر دو طرف منافعی دارند.
سرمایهگذاریهایی که عربستان در آمریکا مینماید و متقابلاً سرمایهگذاریهایی که آمریکاییها در عربستان مینمایند، همانقدر که به نفع آمریکاییها است، به نفع آیندهٔ عربستان هم خواهد بود.
میماند این سؤال، که با در نظر گرفتن منافع ملی ایران و عربستان، کدام مسیر بیشتر بهنفع منافع ملی دو کشور بوده؟