خانه یادداشت‌هاکمند رضوی شکست «دولت وفاق» و تکرار پرسش اصلی! 

شکست «دولت وفاق» و تکرار پرسش اصلی! 

سخنان اخیر خانم آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات، مبنی بر اینکه جریان رقیب خود را به جای پیروز انتخابات قالب کرده و این معنای «وفاق» نیست، بار دیگر پرسشی اساسی را پیش می‌کشد: آیا اصلاح‌طلبان از ابتدا نسبت به حدود اختیارات رئیس‌جمهور و نفوذ جریان‌های موازی بی‌اطلاع بودند، یا آگاهانه برای جلب رأی، تصویری غیرواقعی از تغییر ساختاری ارائه دادند؟

کمند رضوی

آذر منصوری: آن جریانی که ما مردم را از آن بر حذر داشتیم که “اگر نیایید اینها قدرت را در دست می‌گیرند” او اکنون آمده خودش را جای جریان پیروز در انتخابات قرار داده؛ این اسمش وفاق نیست.

سخنان اخیر خانم آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات، مبنی بر اینکه جریان رقیب خود را به جای پیروز انتخابات قالب کرده و این معنای «وفاق» نیست، بار دیگر پرسشی اساسی را پیش می‌کشد: آیا اصلاح‌طلبان از ابتدا نسبت به حدود اختیارات رئیس‌جمهور و نفوذ جریان‌های موازی بی‌اطلاع بودند، یا آگاهانه برای جلب رأی، تصویری غیرواقعی از تغییر ساختاری ارائه دادند؟

دهه‌هاست که اصلی‌ترین ابزار بسیج توده‌ای اصلاح‌طلبان، بر حذر داشتن مردم از «جریان تندرو» بوده است. آذر منصوری صراحتاً اعتراف می‌کند که مبنای دعوت مردم، ترساندن از قدرت گرفتن جریانی خاص (سعید جلیلی) بوده است. رفتاری که منتقدانش آن را «استراتژی ترس به جای برنامه» می‌خوانند. وقتی مبنای سیاست‌ورزی نه «تحقق برنامه‌های ایجابی» بلکه صرفاً «جلوگیری از بدتر شدن» باشد، جریان پیروز به محض استقرار در قدرت، فاقد سرمایه اجتماعی برای پیشبرد تغییرات است. اصلاح‌طلبان با این رویکرد، چک سفیدی به ساختار قدرت می‌دهند که تنها خروجی آن، مشروعیت‌بخشی به صندوقی است که خروجی‌اش پیشاپیش محدود شده است.

منتقدان پیش از آخرین انتخابات ریاست‌جمهوری هشدار می‌دادند که تفکر جلیلی، نه یک فرد یا یک ستاد، بلکه بخشی از هسته سخت قدرت (ولایت مطلقه) است. اصلاح‌طلبان با نادیده گرفتن این واقعیت، جلیلی را به عنوان یک «موجودیت مستقل» معرفی کردند که با رأی دادن حذف می‌شود. اکنون که مشخص شده آن تفکر همچنان در رگ‌های دولت (تحت نام وفاق) جاری است، ناله از «عدم وفاق» نوعی فرافکنی است. برخی از اصلاح‌طلبان به سوال‌های اصلی منتقدان‌شان پاسخی ندادند، سر بزنگاه سیاسی، با رفتارشان، موضع اصلاحات ساختاری و همه‌پرسی برای نجات ایران را تضعیف کردند و اکنون در برابر نتایج همان بن‌بست، موضع طلبکارانه گرفته‌اند.

آنچه خانم منصوری از آن گلایه دارد، در واقع محصول منطقی همان مسیری است که پیموده‌اند. اگر هدف از شرکت در انتخابات، حفظ موجودیت سیاسی و جلوگیری از فروپاشی پیوند با حاکمیت بوده است، پس حضور جریان رقیب در بدنه دولت، هزینه‌ای است که باید برای این «بقا» می‌پرداختند. شکایت از اینکه «این اسمش وفاق نیست»، نشان‌دهنده یک شلختگی ذهنی است؛ چرا که وفاق در ساختار سیاسی فعلی ایران، نه به معنای ائتلاف دو حزب هم‌تراز، بلکه به معنای «ادغام در منویات هسته مرکزی قدرت» تعریف شده است.

اصلاح‌طلبان با استفاده از تاکتیک «دولت پنهان» یا «کارشکنی تندروها»، همواره راهی برای تبرئه خود از شکست در تحقق وعده‌ها باز می‌گذارند. اما واقعیت این است که مسئولیت انتخاب مسیر (شرکت در انتخابات با علم به محدودیت‌ها) مستقیماً متوجه لیدرهای این جریان است. آن‌ها نمی‌توانند همزمان هم «بخش جدی از قدرت» باشند و هم «منتقد مظلوم» که اجازه کار به آن‌ها داده نمی‌شود.

آنچه خانم آذر منصوری «عدم وفاق» می‌نامد، در واقع همان «حقیقتِ قدرت» است که منتقدان از پیش گوشزد کرده بودند. در واقع، اتفاقی که افتاده نوعی «پیش‌بینی‌ناپذیریِ عمدی» در برابر هشدار منتقدان و البته نشان‌دهنده‌ی یک انسداد فکری در جریان اصلاحات است. تا زمانی که این جریان مسئولیتِ «دعوت به رای‌دادن تحت هر شرایطی» را نپذیرد و صادقانه با نسبت خود با هسته قدرت روبه‌رو نشود، در همین شلختگی ذهنی و سیاسی باقی خواهد ماند.

آخرین اخبار ایران و جهان

پیشنهاد هم‌وطن