عبدالله مومنی
در روزهای گذشته و همزمان با سالروز تولد سعید مدنی و ورود او به ۶۶ سالگی، فراتر از یادآوری استقامت او در تحمل سالهای طولانی زندان، تبعید و انواع فشارهای امنیتی، آنچه باید در کانون توجه قرار گیرد چراییِ تداوم این وضعیت است؛ یعنی پرسش از اینکه مسئلهی اصلی و پروژهی فکری_سیاسی سعید مدنی چیست که او را به یکی از پرهزینهترین چهرههای حوزهی اندیشه و کنش اجتماعی در ایران بدل کرده است.
مدنی در چهار دهه پژوهش و کنشگری اجتماعی، از واکاوی ریشههای آسیبهای اجتماعی تا حضور مسئولانه در عرصه عمومی و گفتمانسازی، به نقدی منسجم از بنبستهای ساختاری نظام حکمرانی رسیده است؛ نقدی که نه از سر براندازیخواهی، بلکه از موضع اصلاحطلبی ریشهای، جامعهمحور و مبتنی بر حقوق شهروندان، بر ضرورت تغییر در شیوهی حکمرانی و بازگشایی مسیرهای کمهزینه و عقلانیِ برونرفت از بحرانهای انباشته تأکید میکند.
در سالهای اخیر، مهمترین پروژهی سیاسی و فکری سعید مدنی گذار دموکراتیک و دموکراسیسازی است. سعید مدنی پژوهشگر ارشد جامعه شناسی و آسیبهای اجتماعی است و پژوهشهای مختلفی در حوزههای مختلف فساد، روسپیگری، اعتیاد، کودکان کار، خشونت و … در کارنامه دارد. او در پژوهشهای خود به این جمعبندی رسیده است که این آسیبها محصول سازوکارهای مولد نابرابری است. با اتکا به این پژوهشها و مشابه یک کنشگر سیاسی در طی چهار دهه به جمعبندی فهم جنبش های اجتماعی و حرکت در مسیر پروژه گذار رسیده است.
مدنی میگوید تا وقتی ساختار سیاسی کنونی بر سر کار است با هیچ اصلاحی در سطح رفتار یا سیاستگذاری، نمیتوان بحرانهای کنونی را مرتفع کرد؛ چرا که جامعه ایران در وضعیتی گرفتار شده که آن را میتوان «انسداد ساختاری» نامید.
مدنی براین باور است که نظام تصمیمسازی در ایران، دیگر با مشکلات جزئی روبهرو نیست، بلکه با بحران و ابربحرانهایی نظیر فسادِ نهادینهشده، ناکارآمدی در اداره کشور، شکاف میان دولت و جامعه، فروپاشی اعتماد عمومی، تضعیف و بیقدرتی نهادهای مدنی روبهروست و براین اساس معتقد است که نظام حکمرانی فعلی از حل بحرانهای فعلی عاجز است و آنها را تشدید میکند لذا به راهکار گذار و تاسیس نظم جدید رسیده است.
در نگاه دکتر مدنی، گذار دموکراتیک یعنی عبور از نظم بسته، ناکارآمد و مبتنی بر تمرکز قدرت، حذف جامعه و تصمیمگیری از بالا به نظمی بر پایهی مشارکت، قانون، شفافیت و پاسخگویی است؛ اما این گذار نه با خشونت، نه با تخریب، بلکه از مسیر گفتوگو، آگاهی و حضور مستمر مدنی شکل میگیرد. راه نجات ایران، نه در فروپاشی و از بین رفتن زیر ساختهای کشور و نه در تکرار گذشتههای به بن بست رسیده و شکست خورده اصلاحات، بلکه در گذار آرام، دموکراتیک و خشونتپرهیز است.
او معتقد است تنها راه رهایی از این وضعیت، دموکراسیسازی از پایین از مسیر جنبشهای اجتماعی، اصناف، سندیکاها، انجمنها و نهادهای مدنی است. «یعنی اتکای تغییر به قدرت جامعه، نه به تصمیم حاکمان».
گذار دموکراتیک، در نگاه دکتر مدنی یعنی ساختن سازوکاری که در آن مردم بتوانند بر سرنوشت خود اثر بگذارند و یگانه منبع مشروعیت اقتدار سیاسی رای و خواست مردم باشد، نهادها مستقل باشند و قدرت در برابر جامعه پاسخگو باشد. به همین دلیل، پروژهی فکری و سیاسی سعید مدنی، در اصل پروژهی گذار دموکراتیک است؛ بدین معنا که او فقط منتقد وضع موجود نیست، بلکه راهکار دارد: گذار از نظم بسته و بحرانزده به ساختاری نو و دموکراتیک مبتنی بر آگاهی، گفتوگو و سازمانیافتگی اجتماعی. او دموکراسی را نه هدیهی حاکمان، بلکه محصول پویایی جامعه میداند.