اختصاصی هم وطن/ ماهور ایرانی
امروز قرار است دربی ۱۰۶ بین پرسپولیس و استقلال در اراک برگزار شود، ورزشگاهی با ظرفیت ۸ هزار و ۶۰۰ نفر من، به عنوان کسی که هوادار فوتبال هستم توهین به شعور مخاطب قلمداد میشود. اصلا مگر میشود دربی تهران که یکی از مهمترین دربیهای فوتبال در جهان تلقی میشود، آن هم در یک ورزشگاه با ظرفیت کمتر از ۱۰ هزار نفر برگزار شود؟
وقتی تاریخچه دربی را مرور میکنم در سال ۱۳۶۲ زمانی که جمهوری اسلامی در وسط جنگ با عراق بود، دربی آن سال با جمعیت بیش از ۱۲۰ هزار نفر و برای اولین بار با پخش تصاویر رنگی از تلویزیون برگزار شد. اما حالا این دربی به یکی از کم رمقترین و بی میلترین دربی در بین مردم تبدیل شده است.
این کار فقط از دست جمهوری اسلامی برمیآمد که زمانی مردم شهرها، روستاها و دور دستترین نقاط کشور به عشق دیدن دربی از دو شب قبل خودشان را به ورزشگاه آزادی میرساندند و حتی از اولین ساعت باز شدن دربهای ورزشگاه خودشان را به صندلیها میخکوب میکردند تا بازی تیم محبوبشان را ببینند، حالا حتی تیفوسیترین هوادار محبوب دو تیم پایتخت هم از رفتن به شهری مانند اراک برای دیدن بازی دربی هیج احساسی ندارد.
این سوال مطرح میشود که جمهوری اسلامی که خود برآمده از مردم است، حالا از حضور صد هزار نفری مردم در یک ورزشگاه میترسد؟ جواب این سوال چندان مبهم نیست به خاطر اینکه از سال ۱۴۰۰ ورزشگاه آزادی در زمان ابراهیم رئیسی به زیر تعمیرات رفت اما با گذشت ۴ سال هیچ پیشرفت محسوسی در بازسازی ورزشگاه دیده نشده است. همزمان با دوران کرونا و خانه نشینی مردم، جمهوری اسلامی از این فرصت به خوبی استفاده کرد تا بازی دربی را بدون تماشاگر برگزار کند، بعد از مرگ مهسا امینی و شروع خیزش مردم علیه نظام، ابراهیم رئیسی و دوستانش از فرصت استفاده کردند و به جای تدارک بازی با حضور استادیوم، ترس به جانشان افتاد و بازی دربی را به خاطر حفظ امنیت باز هم بدون تماشاگر برگزار کردند و بعد از آن هم که ورزشگاه آزادی به طور کامل تعطیل شد و در نهایت برای فرار از بازگشایی ورزشگاه آزادی، برگزاری بازی دو تیم استقلال و پرسپولیس را در استادیومهای با ظرفیت کمتر از ۱۰ هزار نفر منتقل کرد.
در کنار این وقتی میبینم کیلومترها دورتر از ورزشگاه آزادی، در کشور اسپانیا و ایالت کاتالونیا باشگاه بارسلونا، ورزشگاه نیوکمپ را در کمتر از دو سال بازسازی کرده و هواداران را به ورزشگاه راه میدهد و از همه مهمتر یکی از پیمانکاران ساخت ورزشگاه یک گروه ۴۰ تا ۵۰ نفره ایرانی است فدراسیون فوتبال و از همه مهمتر وزارت ورزش و جوانان از خود خجالت نکشید که چرا با گذشت ۴ سال از وعدههای امروز و فردا مسبوق به سابقه هنوز نتوانسته یک ورزشگاه خوب در شان مردم بسازد ؟
افزون بر این در دولت ابراهیم رئیسی، زمانی که ورزشگاه آزادی زیر بیل و کلنگ برای بازسازی بود، تصمیم گرفته شد تا ورزشگاه فوق مدرن با همکاری چینیها در مدت زمان کمتر از دو سال ساخته شود تا در کنار ورزشگاه آزادی مردم بتوانند از آن هم استفاده کنند اما با پایان زودتر از موعد دولت و روی کار آمدن دولت جدید مشخص شد نه تنها ساخت آن ورزشگاه به دلیل نبود امکانات مالی، شما بخوانید حراج پولهای مردم برای ساخت موشک و تقویت نظام ایدئولوژیک،سرابی بیش نبود بلکه در بازسازی یک ورزشگاه پر آوازه به نام ورزشگاه آزادی هم ناکام است.
این تصمیم، دو پیامد تلخ دارد: جمهوری اسلامی به دنبال قتل شور و هیجان در بین مردم است چرا که دربی، قلب تپنده فوتبال ملی است. قلب این رقابت، در ازدحام و غریو ۱۲۰ هزار نفر میتپد. تماشای این بازی با ۸ هزار نفر، مانند تماشای یک نمایش بزرگ در یک اتاق کوچک است. شور و هیجان تاریخی، قربانی سوء مدیریت و ناتوانی در آمادهسازی زیرساختها شده است. و مورد دیگر آن که دربی تهران که روزگاری با ۱۲۰ هزار تماشاگر، رقیب جدی الکلاسیکو و دربیهای بزرگ جهان بود، حالا با ۸۶۰۰ تماشاگر، رکوردی شرمآور و منفی را در تاریخ خود ثبت میکند. از یک رکورد جهانی به یک فاجعه ملی رسیدیم.
بازسازی ورزشگاه آزادی، که باید در حد یک پروژه ملی با فوریت پیگیری میشد، حالا به نمادی از سوءمدیریت تبدیل شده است. بیش از یک سال وقت برای بازسازی بخشی از سازه عظیم ورزشگاه، اما نتیجهاش تعطیلی کامل و کوچ دربی است. این یک شکست مدیریتی ساده نیست؛ این خیانت به احساسات میلیونها هوادار است که دربی را در ورزشگاه با ظرفیت کامل، حق مسلم خود میدانند.
مسئولین ناکام جمهوری اسلامی، بدانید، سکوت استادیوم آزادی، نه فقط صدای بتنهای در حال تعمیر، بلکه فریاد سرشکستگی و سرافکندگی مدیرانی است که ناتوان از مدیریت یک بازسازی ساده، بزرگترین سرمایه احساسی و ورزشی این ملت را به حاشیه راندند.
اگر نمیتوانیم بزرگترین استادیوم کشور را برای مهمترین بازی سال آماده کنیم، پس بهتر است دیگر از نام آزادی برای آن استفاده نکنیم. دربی پایتخت را از قفس اراک خارج کرده و به آغوش پرشور هوادارانش در پایتخت بازگردانید. تا زمانی که این بازی در حد یک دیدار معمولی شهرستان برگزار شود، فوتبال ایران در حسرت روزهای اوج خود خواهد ماند.